یکشنبه ، ماه جولای 9، 2023
"من رحمت خواستم، نه قربانی. و معرفت خدا از قربانیهای سوختنی بیشتر است."۔
“I desired mercy, and not sacrifice; and the knowledge of God more than burnt offerings.”
21 بنابراین تمام کثافتها و زائدات شیطنت را جدا کنید و کلمه حکاکی شده را که می تواند جان شما را نجات دهد با حلیم دریافت کنید.
22 اما اهل كلمه باشید و فقط شنونده نباشید و خود را فریب دهید.
23 زیرا اگر کسی شنونده کلمه باشد و عمل نکند ، مانند مردی است که صورت طبیعی خود را در لیوان می بیند:
24 زیرا او خود را می بیند ، و راه خود را می رود ، و بلافاصله فراموش می کند که چگونه انسان بود.
25 اما هرکس به قانون کامل آزادی نگاه کند و در آن ادامه یابد ، شنونده فراموشکار نیست ، بلکه انجام دهنده کار است ، این انسان در کار خود مبارک است.
26 اگر به نظر می رسد کسی در بین شما مذهبی است و زبان خود را نمی بندد ، بلکه قلب خود را فریب می دهد ، دین این شخص بیهوده است.
27 دین خالص و بی آلایش در برابر خدا و پدر این است ، برای دیدار بی سرپرست و بیوه در مصیبت خود ، و خود را بدون هیچ لکه ای از جهان نگه دارد.
21. Wherefore lay apart all filthiness and superfluity of naughtiness, and receive with meekness the engrafted word, which is able to save your souls.
22. But be ye doers of the word, and not hearers only, deceiving your own selves.
23. For if any be a hearer of the word, and not a doer, he is like unto a man beholding his natural face in a glass:
24. For he beholdeth himself, and goeth his way, and straightway forgetteth what manner of man he was.
25. But whoso looketh into the perfect law of liberty, and continueth therein, he being not a forgetful hearer, but a doer of the work, this man shall be blessed in his deed.
26. If any man among you seem to be religious, and bridleth not his tongue, but deceiveth his own heart, this man’s religion is vain.
27. Pure religion and undefiled before God and the Father is this, To visit the fatherless and widows in their affliction, and to keep himself unspotted from the world.
د درس خطبه
6 به چه طریقی به حضور خداوند بیایم و خود را در برابر خدای متعال تعظیم کنم؟ آیا با قربانی های سوختنی و گوساله های یک ساله به حضور او بیایم؟
7 آیا خداوند از هزاران قوچ خشنود خواهد شد یا از ده هزار نهر نفت؟ آیا نخستزادهام را برای گناهم و ثمره بدنم را برای گناه جانم بدهم؟
8 ای انسان به تو نشان داد که چه چیزی خوب است. و خداوند از تو چه میخواهد، جز اینکه به عدالت رفتار کنی، رحمت را دوست بداری، و با خدای خود فروتنانه رفتار کنی؟
6 Wherewith shall I come before the Lord, and bow myself before the high God? shall I come before him with burnt offerings, with calves of a year old?
7 Will the Lord be pleased with thousands of rams, or with ten thousands of rivers of oil? shall I give my firstborn for my transgression, the fruit of my body for the sin of my soul?
8 He hath shewed thee, O man, what is good; and what doth the Lord require of thee, but to do justly, and to love mercy, and to walk humbly with thy God?
23 و عیسی در سراسر جلیل میچرخید و در کنیسههای ایشان تعلیم میداد و انجیل ملکوت را موعظه میکرد و هر بیماری و هر بیماری را در میان مردم شفا میداد.
23 And Jesus went about all Galilee, teaching in their synagogues, and preaching the gospel of the kingdom, and healing all manner of sickness and all manner of disease among the people.
1 و چون جمعیت را دید، به کوهی رفت و چون غروب کرد، شاگردانش نزد او آمدند.
2 و دهان خود را گشود و به آنها تعلیم داد و گفت:
13 شما نمک زمین هستید، اما اگر نمک مزه خود را از دست داد، با چه نمکی باید نمک زد؟ از این پس هیچ سودی ندارد، جز اینکه بیرون رانده شود و زیر پای مردم زیر پا گذاشته شود.
14 تو نور جهانی. شهری که بر روی یک تپه قرار دارد را نمی توان پنهان کرد.
15 مردم هم شمعی روشن نمیکنند و آن را در زیر یک شمع میگذارند، بلکه روی شمعدان میگذارند. و به همه کسانی که در خانه هستند نور می دهد.
16 بگذارید نور شما در برابر مردم بدرخشد تا اعمال نیک شما را ببینند و پدر شما را که در آسمان است جلال دهند.
20 زیرا به شما میگویم که اگر عدالت شما از عدالت کاتبان و فریسیان بیشتر نباشد، هرگز به ملکوت آسمان وارد نخواهید شد.
1 And seeing the multitudes, he went up into a mountain: and when he was set, his disciples came unto him:
2 And he opened his mouth, and taught them, saying,
13 Ye are the salt of the earth: but if the salt have lost his savour, wherewith shall it be salted? it is thenceforth good for nothing, but to be cast out, and to be trodden under foot of men.
14 Ye are the light of the world. A city that is set on an hill cannot be hid.
15 Neither do men light a candle, and put it under a bushel, but on a candlestick; and it giveth light unto all that are in the house.
16 Let your light so shine before men, that they may see your good works, and glorify your Father which is in heaven.
20 For I say unto you, That except your righteousness shall exceed the righteousness of the scribes and Pharisees, ye shall in no case enter into the kingdom of heaven.
5 و چون دعا می کنی مانند منافقان نباش، زیرا دوست دارند در کنیسه ها و در گوشه و کنار کوچه ها ایستاده نماز بخوانند تا مردم دیده شوند. همانا به شما می گویم که آنها پاداش خود را دارند.
6 اما تو هنگامی که دعا می کنی، به گنجه خود وارد شو، و چون در را بستی، به پدرت که در نهان است دعا کن. و پدرت که در نهان می بیند، آشکارا به تو پاداش خواهد داد.
5 And when thou prayest, thou shalt not be as the hypocrites are: for they love to pray standing in the synagogues and in the corners of the streets, that they may be seen of men. Verily I say unto you, They have their reward.
6 But thou, when thou prayest, enter into thy closet, and when thou hast shut thy door, pray to thy Father which is in secret; and thy Father which seeth in secret shall reward thee openly.
1 سپس عیسی به جمعیت و شاگردان خود گفت:
2 گفت کاتبان و فریسیان بر مسند موسی می نشینند:
3 پس هر چه از شما می خواهند رعایت کنید و انجام دهید. اما شما به دنبال اعمال آنها نباشید، زیرا آنها می گویند و نمی کنند.
4 زیرا بارهای سنگین و دردناک را میبندند و بر دوش مردان میگذارند. اما خودشان آنها را با یک انگشت حرکت نمی دهند.
5 اما همه کارهای خود را برای دیده شدن مردم انجام می دهند: دخمه های خود را گسترده می کنند و مرزهای جامه های خود را بزرگ می کنند.
6 و در مهمانیها اتاقهای بالاتر و در کنیسهها را دوست داشته باشید.
7 و در بازارها درود می فرستد و از مردان خوانده می شود، ربی، ربی.
8 اما شما را خاخام نامیده نشوید، زیرا یک استاد شما، یعنی مسیح است. و همه شما برادر هستید.
9 و هیچ کس را بر روی زمین پدر خود نخوانید، زیرا پدر شما یکی است که در آسمان است.
10 شما را ارباب نامیده نشوید، زیرا یک استاد شماست، یعنی مسیح.
11 اما هر که در میان شما بزرگتر است، خادم شما باشد.
12 و هر که خود را برتری دهد، ذلیل خواهد شد. و کسی که خود را فروتن کند، سربلند خواهد شد.
27 وای بر شما ای کاتبان و فریسیان ریاکار! زیرا شما مانند قبرهای سفید شدهای هستید که در ظاهر زیبا به نظر میرسند، اما درونشان پر از استخوانهای مردگان و از هر ناپاکی است.
28 به همین ترتیب شما نیز در ظاهر برای مردم عادل جلوه می کنید، اما از درون پر از ریا و گناه هستید.
1 Then spake Jesus to the multitude, and to his disciples,
2 Saying, The scribes and the Pharisees sit in Moses’ seat:
3 All therefore whatsoever they bid you observe, that observe and do; but do not ye after their works: for they say, and do not.
4 For they bind heavy burdens and grievous to be borne, and lay them on men’s shoulders; but they themselves will not move them with one of their fingers.
5 But all their works they do for to be seen of men: they make broad their phylacteries, and enlarge the borders of their garments,
6 And love the uppermost rooms at feasts, and the chief seats in the synagogues,
7 And greetings in the markets, and to be called of men, Rabbi, Rabbi.
8 But be not ye called Rabbi: for one is your Master, even Christ; and all ye are brethren.
9 And call no man your father upon the earth: for one is your Father, which is in heaven.
10 Neither be ye called masters: for one is your Master, even Christ.
11 But he that is greatest among you shall be your servant.
12 And whosoever shall exalt himself shall be abased; and he that shall humble himself shall be exalted.
27 Woe unto you, scribes and Pharisees, hypocrites! for ye are like unto whited sepulchres, which indeed appear beautiful outward, but are within full of dead men’s bones, and of all uncleanness.
28 Even so ye also outwardly appear righteous unto men, but within ye are full of hypocrisy and iniquity.
17 در روز اول عید فطیر، شاگردان نزد عیسی آمده، به او گفتند: «کجا میخواهی برای خوردن عید فصح برای تو آماده کنیم؟
18 و گفت: نزد چنین مردی به شهر برو و به او بگو: استاد می گوید: وقت من نزدیک است. من عید فصح را در خانه تو با شاگردانم برگزار خواهم کرد.
19 و شاگردان چنان کردند که عیسی آنها را مقرر کرده بود. و عید فصح را آماده کردند.
26 و چون مشغول خوردن بودند، عیسی نان را گرفت و برکت داد و پاره کرد و به شاگردان داد و گفت: بگیرید، بخورید. این بدن من است
27 پس جام را گرفت و شکر کرد و به آنها داد و گفت: همه از آن بنوشید.
28 زیرا این خون عهد جدید من است که برای بسیاری برای آمرزش گناهان ریخته می شود.
17 Now the first day of the feast of unleavened bread the disciples came to Jesus, saying unto him, Where wilt thou that we prepare for thee to eat the passover?
18 And he said, Go into the city to such a man, and say unto him, The Master saith, My time is at hand; I will keep the passover at thy house with my disciples.
19 And the disciples did as Jesus had appointed them; and they made ready the passover.
26 And as they were eating, Jesus took bread, and blessed it, and brake it, and gave it to the disciples, and said, Take, eat; this is my body.
27 And he took the cup, and gave thanks, and gave it to them, saying, Drink ye all of it;
28 For this is my blood of the new testament, which is shed for many for the remission of sins.
1 من تاک واقعی هستم و پدرم دامدار است.
2 هر شاخه ای در من که میوه نمی دهد ، آن را بر می دارد و هر شاخه ای که میوه می دهد ، آن را پاک می کند تا میوه بیشتری بدهد.
3 اکنون شما با کلامی که به شما گفته ام پاک هستید.
4 در من بمانید و من در شما. همانطور که شاخه نمی تواند به خودی خود میوه دهد ، مگر اینکه در تاک بماند. دیگر نمی توانید ، مگر در من بمانید.
5 من تاک هستم ، شما شاخه ها هستید: هر کس در من بماند و من در او ، میوه های زیادی به بار می آورد ، زیرا بدون من هیچ کاری نمی توانید انجام دهید.
7 اگر شما در من بمانید و سخنان من در شما بماند ، هر چه می خواهید بپرسید ، و با شما انجام می شود.
8 در اینجا پدر من جلال داده می شود که شما میوه های زیادی به بار آورید. شما نیز شاگردان من خواهید بود.
1 I am the true vine, and my Father is the husbandman.
2 Every branch in me that beareth not fruit he taketh away: and every branch that beareth fruit, he purgeth it, that it may bring forth more fruit.
3 Now ye are clean through the word which I have spoken unto you.
4 Abide in me, and I in you. As the branch cannot bear fruit of itself, except it abide in the vine; no more can ye, except ye abide in me.
5 I am the vine, ye are the branches: He that abideth in me, and I in him, the same bringeth forth much fruit: for without me ye can do nothing.
7 If ye abide in me, and my words abide in you, ye shall ask what ye will, and it shall be done unto you.
8 Herein is my Father glorified, that ye bear much fruit; so shall ye be my disciples.
آزمون همه دعاها در پاسخ به این سؤالات نهفته است: آیا به خاطر این سؤال، همسایه خود را بهتر دوست داریم؟ آیا ما به دنبال خودخواهی قدیمی میرویم و از اینکه برای چیز بهتری دعا کردهایم، راضی میشویم، اگرچه هیچ مدرکی دال بر صمیمیت درخواستهایمان با زندگی مداوم با دعایمان ارائه نمیدهیم؟ اگر خودخواهی جای مهربانی را داده است، به همسایه خود بی خود نگاه خواهیم کرد و به کسانی که ما را نفرین می کنند، برکت خواهیم داد. اما ما هرگز این وظیفه بزرگ را صرفاً با درخواست انجام آن انجام نخواهیم داد. قبل از اینکه بتوانیم از به ثمر نشستن امید و ایمان خود لذت ببریم، باید صلیبی برداشته شود.
The test of all prayer lies in the answer to these questions: Do we love our neighbor better because of this asking? Do we pursue the old selfishness, satisfied with having prayed for something better, though we give no evidence of the sincerity of our requests by living consistently with our prayer? If selfishness has given place to kindness, we shall regard our neighbor unselfishly, and bless them that curse us; but we shall never meet this great duty simply by asking that it may be done. There is a cross to be taken up before we can enjoy the fruition of our hope and faith.
می دانیم که برای به دست آوردن تقدس، میل به تقدس ضروری است. اما اگر بیش از هر چیز قدوسیت را می خواهیم، همه چیز را فدای آن خواهیم کرد. ما باید مایل به انجام این کار باشیم تا بتوانیم در تنها راه عملی به سوی تقدس با خیال راحت قدم برداریم. دعا نمی تواند حقیقت تغییرناپذیر را تغییر دهد، و همچنین دعا به تنهایی نمی تواند به ما درکی از حقیقت بدهد. اما دعا، همراه با میل شدید همیشگی برای شناخت و انجام اراده خدا، ما را به تمام حقیقت خواهد آورد. چنین تمایلی نیاز چندانی به بیان شنیداری ندارد. در اندیشه و زندگی به بهترین وجه بیان می شود.
We know that a desire for holiness is requisite in order to gain holiness; but if we desire holiness above all else, we shall sacrifice everything for it. We must be willing to do this, that we may walk securely in the only practical road to holiness. Prayer cannot change the unalterable Truth, nor can prayer alone give us an understanding of Truth; but prayer, coupled with a fervent habitual desire to know and do the will of God, will bring us into all Truth. Such a desire has little need of audible expression. It is best expressed in thought and in life.
خطر دعا این است که ممکن است ما را به وسوسه بکشاند. با آن ممکن است منافق غیر ارادی شویم، امیال غیر واقعی را به زبان بیاوریم و خود را در میان گناه با این یاد آوری که برای آن دعا کرده ایم یا می خواهیم روزی بعد استغفار کنیم، تسلی می دهیم. ریا برای دین کشنده است.
The danger from prayer is that it may lead us into temptation. By it we may become involuntary hypocrites, uttering desires which are not real and consoling ourselves in the midst of sin with the recollection that we have prayed over it or mean to ask forgiveness at some later day. Hypocrisy is fatal to religion.
دستور استاد این است که ما در خفا دعا کنیم و اجازه دهیم زندگی ما گواهی بر صداقت ما باشد.
خودفراموشی و پاکی و محبت دعای همیشگی است. نه پیشه، نه فهم و نه اعتقاد، گوش و دست راست قادر مطلق را به دست آورید و قطعاً نعمتهای بیکران را نازل می کنند.
The Master's injunction is, that we pray in secret and let our lives attest our sincerity.
Self-forgetfulness, purity, and affection are constant prayers. Practice not profession, understanding not belief, gain the ear and right hand of omnipotence and they assuredly call down infinite blessings.
عیسی این فرمان را ترغیب کرد که «به جز من خدایان دیگری نخواهی داشت»، که میتوان چنین ترجمه کرد: به زندگی به عنوان فانی اعتقادی نخواهی داشت. بدی را نخواهی شناخت، زیرا یک زندگی وجود دارد، حتی خدا، خیر. او «آنچه را که از آن قیصر است به قیصر و آنچه از آن خداست به خدا» بازگرداند. او در نهایت هیچ ادای احترامی به اشکال آموزه یا نظریه های انسان نکرد، بلکه همانطور که تحت تأثیر ارواح بود، عمل کرد و سخن گفت، نه توسط ارواح بلکه توسط روح.
عیسی به کاهن تشریفاتی و فریسی ریاکار گفت: «باجگیران و فاحشهها پیش از تو به ملکوت خدا میروند.» تاریخ عیسی تقویم جدیدی ساخت که ما آن را دوران مسیحیت می نامیم. اما او هیچ عبادت آیینی برقرار نکرد. او می دانست که مردان می توانند غسل تعمید شوند، از عشای ربانی شرکت کنند، از روحانیون حمایت کنند، سبت را به جا آورند، نمازهای طولانی بخوانند و در عین حال نفسانی و گناهکار باشند.
Jesus urged the commandment, "Thou shalt have no other gods before me," which may be rendered: Thou shalt have no belief of Life as mortal; thou shalt not know evil, for there is one Life, — even God, good. He rendered "unto Caesar the things which are Caesar's; and unto God the things that are God's." He at last paid no homage to forms of doctrine or to theories of man, but acted and spake as he was moved, not by spirits but by Spirit.
To the ritualistic priest and hypocritical Pharisee Jesus said, "The publicans and the harlots go into the kingdom of God before you." Jesus' history made a new calendar, which we call the Christian era; but he established no ritualistic worship. He knew that men can be baptized, partake of the Eucharist, support the clergy, observe the Sabbath, make long prayers, and yet be sensual and sinful.
عیسی راه زندگی را با نمایش تعلیم داد، تا بتوانیم بفهمیم که این اصل الهی چگونه بیماران را شفا میدهد، خطا را بیرون میسازد، و بر مرگ پیروز میشود. عیسی آرمان خدا را بهتر از هر انسانی که منشأ معنوی کمتری داشت ارائه کرد. او با اطاعتش از خدا، از نظر معنوی بیش از همه اصل هستی را نشان داد. از این رو قدرت پند او، "اگر مرا دوست دارید، احکام مرا نگاه دارید."
Jesus taught the way of Life by demonstration, that we may understand how this divine Principle heals the sick, casts out error, and triumphs over death. Jesus presented the ideal of God better than could any man whose origin was less spiritual. By his obedience to God, he demonstrated more spiritually than all others the Principle of being. Hence the force of his admonition, "If ye love me, keep my commandments."
او ابتدا در فهرست وظایف مسیحی، قدرت شفابخش حقیقت و عشق را به پیروان خود آموخت. او هیچ اهمیتی به مراسم مرده نمی داد. این مسیح زنده، حقیقت عملی است که عیسی را برای همه کسانی که در عمل از او پیروی می کنند، «رستاخیز و حیات» می سازد. با اطاعت از احکام گرانبهای او، - به دنبال تظاهرات او تا آنجا که ما آن را درک می کنیم، - از جام او می نوشیم، از نان او می خوریم، با پاکی او تعمید می گیریم. و سرانجام با درک کامل اصل الهی که بر مرگ پیروز می شود، با او خواهیم نشست.
First in the list of Christian duties, he taught his followers the healing power of Truth and Love. He attached no importance to dead ceremonies. It is the living Christ, the practical Truth, which makes Jesus "the resurrection and the life" to all who follow him in deed. Obeying his precious precepts, — following his demonstration so far as we apprehend it, — we drink of his cup, partake of his bread, are baptized with his purity; and at last we shall rest, sit down with him, in a full understanding of the divine Principle which triumphs over death.
چرا کسانی که ادعا می کنند از مسیح پیروی می کنند، دین اساسی را که او برای ایجاد آن آمده رد می کنند؟ جفاگران عیسی شدیدترین حمله خود را به همین نقطه انجام دادند. آنها کوشیدند که او را تحت الحمایه ماده نگه دارند و طبق قوانین مادی مفروض خاصی او را بکشند.
فریسیان ادعا می کردند که اراده الهی را می دانند و می آموزند، اما آنها فقط مانع موفقیت مأموریت عیسی شدند. حتی بسیاری از شاگردانش هم در راه او ایستادند.
Why do those who profess to follow Christ reject the essential religion he came to establish? Jesus' persecutors made their strongest attack upon this very point. They endeavored to hold him at the mercy of matter and to kill him according to certain assumed material laws.
The Pharisees claimed to know and to teach the divine will, but they only hindered the success of Jesus' mission. Even many of his students stood in his way.
در حالی که به همه چیزهای خوب در کلیسا یا خارج از آن احترام می گذاریم، تقدیس شخص به مسیح بیشتر بر اساس نمایش است تا حرفه. از نظر وجدان، نمیتوانیم به باورهای بزرگتر پایبند باشیم. و با درک بیشتر از اصل الهی مسیح بی مرگ، ما قادر به شفای بیماران و پیروزی بر گناه هستیم.
While respecting all that is good in the Church or out of it, one's consecration to Christ is more on the ground of demonstration than of profession. In conscience, we cannot hold to beliefs outgrown; and by understanding more of the divine Principle of the deathless Christ, we are enabled to heal the sick and to triumph over sin.
فنجان تجربه تلخ او را نشان می دهد - جامی که او دعا می کرد ممکن است از او بگذرد، هر چند او در تسلیم مقدس در برابر حکم الهی سر تعظیم فرود آورد.
شاگردان غذا خورده بودند، اما عیسی دعا کرد و به آنها نان داد. این به معنای واقعی کلمه احمقانه بود. اما در معنای معنوی خود طبیعی و زیبا بود.
The cup shows forth his bitter experience, — the cup which he prayed might pass from him, though he bowed in holy submission to the divine decree.
The disciples had eaten, yet Jesus prayed and gave them bread. This would have been foolish in a literal sense; but in its spiritual signification, it was natural and beautiful.
نان آنها به راستی از بهشت نازل شد. این حقیقت بزرگ وجود معنوی بود که بیماران را شفا می داد و خطا را بیرون می کرد. استاد آنها قبلاً همه چیز را توضیح داده بود و اکنون این نان آنها را تغذیه و نگه می دارد.
مسیحیان، آیا فنجان او را می نوشید؟ آیا شما در خون عهد جدید، آزار و شکنجههایی که به درک جدید و بالاتر از خدا منجر میشود، تقسیم کردهاید؟ اگر نه، آیا می توانید بگویید که یاد عیسی را در جام او گرامی داشته اید؟ آیا همه کسانی که به یاد عیسی نان می خورند و شراب می نوشند، واقعاً حاضرند جام او را بنوشند، صلیب او را بردارند و همه چیز را برای اصل مسیح بگذارند؟
Their bread indeed came down from heaven. It was the great truth of spiritual being, healing the sick and casting out error. Their Master had explained it all before, and now this bread was feeding and sustaining them.
Christians, are you drinking his cup? Have you shared the blood of the New Covenant, the persecutions which attend a new and higher understanding of God? If not, can you then say that you have commemorated Jesus in his cup? Are all who eat bread and drink wine in memory of Jesus willing truly to drink his cup, take his cross, and leave all for the Christ-principle?
اگر مسیح، حقیقت، برای تظاهرات نزد ما آمده است، هیچ بزرگداشت دیگری لازم نیست، زیرا تظاهرات عمانوئیل است، یا خدا با ما. و اگر دوستی با ما باشد، چرا به یادبود آن دوست نیاز داریم؟
اگر همه کسانی که تا به حال از مراسم راز می گرفتند واقعاً مصائب عیسی را به یاد می آوردند و از جام او می نوشیدند، جهان را متحول می کردند. اگر همه کسانی که به دنبال بزرگداشت او از طریق نمادهای مادی هستند، صلیب را برمی دارند، بیماران را شفا می دهند، بدی ها را بیرون می کنند، و مسیح یا حقیقت را برای فقرا موعظه می کنند - فکر پذیرا - آنها هزاره را خواهند آورد.
If Christ, Truth, has come to us in demonstration, no other commemoration is requisite, for demonstration is Immanuel, or God with us; and if a friend be with us, why need we memorials of that friend?
If all who ever partook of the sacrament had really commemorated the sufferings of Jesus and drunk of his cup, they would have revolutionized the world. If all who seek his commemoration through material symbols will take up the cross, heal the sick, cast out evils, and preach Christ, or Truth, to the poor, — the receptive thought, — they will bring in the millennium.
وظایف روزانه
توسط مری بیکر ادی
نماز روزانه
وظیفه هر عضو این کلیسا است که هر روز نماز بخواند: "پادشاهی تو آمده است" بگذارید سلطنت حقیقت ، زندگی و عشق الهی در من تثبیت شود و همه گناهان من را از بین ببرد. و ممکن است کلام تو محبتهای همه بشریت را غنی کند ، و بر آنها حکومت کند!
کتابچه راهنمای کلیسا ، ماده 8 ، بخش 4
قانونی برای انگیزه ها و اعمال
نه خصومت و نه دلبستگی شخصی نباید انگیزه ها یا اعمال اعضای کلیسای مادر را تحریک کند. در علم ، عشق الهی به تنهایی بر بشر حکومت می کند. و یک دانشمند مسیحی امکانات شیرین عشق را ، در سرزنش گناه ، برادری واقعی ، خیرخواهی و گذشت ، منعکس می کند. اعضای این کلیسا باید روزانه تماشا کنند و دعا کنند تا از شر هر گونه شر ، از پیشگویی ، قضاوت ، محکومیت ، مشاوره ، تأثیرگذاری یا تأثیرگذاری اشتباه خلاص شوند.
کتابچه راهنمای کلیسا ، ماده 8 ، بخش 1
هشدار به وظیفه
این وظیفه هر عضو این کلیسا است که روزانه از خود در برابر پیشنهادات ذهنی تهاجمی دفاع کند و فراموش نشود و وظیفه خود را در قبال خدا ، رهبر خود و بشر فراموش نکند. با کارهای او قضاوت خواهد شد ، - و توجیه یا محکوم خواهد شد.
کتابچه راهنمای کلیسا ، ماده 8 ، بخش 6