یکشنبه، آوریل 20، 2025
اکنون نجات و قوت و پادشاهی خدای ما و قدرت مسیح او فرا رسیده است.۔
“Now is come salvation, and strength, and the kingdom of our God, and the power of his Christ.”
11 من شبان خوب هستم: شبان خوب جان خود را برای گوسفندان می بخشد.
14 من شبان خوب هستم و گوسفندان خود را می شناسم و از گوسفندانم شناخته شده ام.
15 همانطور که پدر مرا می شناسد، من نیز پدر را می شناسم و جان خود را برای گوسفندان می سپارم.
17 پس پدرم مرا دوست دارد، زیرا جان خود را میسپارم تا دوباره آن را بگیرم.
18 هیچ کس آن را از من نمی گیرد، اما من آن را از خودم می گذارم. من قدرت دارم آن را بگذارم، و قدرت دارم دوباره آن را بگیرم. این فرمان را از پدرم دریافت کردم.
27 گوسفندان من صدای مرا می شنوند و من آنها را می شناسم و به دنبال من می آیند.
28 و من به آنها زندگی جاودانی می دهم. و هرگز هلاک نخواهند شد و کسی آنها را از دست من نخواهد برد.
29 پدر من که آنها را به من داد، از همه بزرگتر است. و هیچ کس نمی تواند آنها را از دست پدر من بیرون کند.
30 من و پدرم یکی هستیم.
11. I am the good shepherd: the good shepherd giveth his life for the sheep.
14. I am the good shepherd, and know my sheep, and am known of mine.
15. As the Father knoweth me, even so know I the Father: and I lay down my life for the sheep.
17. Therefore doth my Father love me, because I lay down my life, that I might take it again.
18. No man taketh it from me, but I lay it down of myself. I have power to lay it down, and I have power to take it again. This commandment have I received of my Father.
27. My sheep hear my voice, and I know them, and they follow me:
28. And I give unto them eternal life; and they shall never perish, neither shall any man pluck them out of my hand.
29. My Father, which gave them me, is greater than all; and no man is able to pluck them out of my Father's hand.
30. I and my Father are one.
د درس خطبه
16 زیرا خدا جهان را چنان محبت کرد که پسر یگانه خود را داد تا هر که به او ایمان آورد هلاک نگردد، بلکه حیات جاودانی داشته باشد.
16 For God so loved the world, that he gave his only begotten Son, that whosoever believeth in him should not perish, but have everlasting life.
23 و عیسی در سراسر جلیل میچرخید و در کنیسههای ایشان تعلیم میداد و انجیل ملکوت را موعظه میکرد و هر بیماری و هر بیماری را در میان مردم شفا میداد.
23 And Jesus went about all Galilee, teaching in their synagogues, and preaching the gospel of the kingdom, and healing all manner of sickness and all manner of disease among the people.
1 سپس عیسی شش روز قبل از عید فصح به بیت عنیا آمد، جایی که ایلعازار مرده در آنجا بود و او را از مردگان زنده کرد.
9 پس بسیاری از یهودیان می دانستند که او آنجاست و فقط به خاطر عیسی نیامدند، بلکه برای اینکه ایلعازار را که او از مردگان زنده کرده بود نیز ببینند.
10 اما رؤسای کاهنان مشورت کردند تا ایلعازر را نیز بکشند.
11 زیرا به سبب او بسیاری از یهودیان رفتند و به عیسی ایمان آوردند.
17 پس مردمی که با او بودند هنگامی که ایلعازر را از قبر خود خواند و او را از مردگان زنده کرد، گواهی دادند.
19 پس فریسیان به یکدیگر گفتند: میدانید که بر هیچ چیز پیروز نمیشوید؟
23 عیسی در جواب ایشان گفت: زمانی فرا رسیده است که پسر انسان جلال یابد.
27 اکنون روح من پریشان است. و چه بگویم؟ ای پدر، مرا از این ساعت نجات ده، اما به همین دلیل به این ساعت رسیدم.
28 پدر، نام خود را جلال بده. سپس صدایی از آسمان آمد که گفت: من آن را جلال دادم و دوباره آن را تجلیل خواهم کرد.
29 پس مردمی که ایستاده بودند و آن را شنیدند، گفتند که رعد و برق میآید.
30 عیسی پاسخ داد و گفت: این صدا نه به خاطر من، بلکه به خاطر شما آمد.
31 اکنون داوری این جهان است: اکنون شاهزاده این جهان رانده خواهد شد.
32 و من اگر از زمین بلند شوم، همه مردم را به سوی خود خواهم کشید.
33 این را گفت، به این معنی که چه مرگی باید بمیرد.
34 مردم به او پاسخ دادند: ما از شریعت شنیدهایم که مسیح تا ابد باقی میماند، و چگونه میگویی که پسر انسان باید بلند شود؟ این پسر انسان کیست؟
35 پس عیسی به آنها گفت: اندکی دیگر نور با شماست. تا نور دارید راه بروید،
36 … تا شما فرزندان نور باشید.
37 اما با این که او قبل از آنها معجزات بسیار انجام داده بود، اما آنها به او ایمان نیاوردند.
42 با این حال، در میان حاکمان اعظم نیز بسیاری به او ایمان آوردند. اما به دلیل فریسیان به او اعتراف نکردند، مبادا از کنیسه بیرون شوند.
43 زیرا آنها ستایش مردم را بیشتر از ستایش خدا دوست داشتند.
44 عیسی گریه کرد و گفت: هر که به من ایمان آورد، به من ایمان نمی آورد، بلکه به کسی که مرا فرستاد.
50 و می دانم که فرمان او حیات جاودانی است: پس هر چه می گویم، همان طور که پدر به من گفته است، همان طور می گویم.
1 Then Jesus six days before the passover came to Bethany, where Lazarus was which had been dead, whom he raised from the dead.
9 Much people of the Jews therefore knew that he was there: and they came not for Jesus’ sake only, but that they might see Lazarus also, whom he had raised from the dead.
10 But the chief priests consulted that they might put Lazarus also to death;
11 Because that by reason of him many of the Jews went away, and believed on Jesus.
17 The people therefore that was with him when he called Lazarus out of his grave, and raised him from the dead, bare record.
19 The Pharisees therefore said among themselves, Perceive ye how ye prevail nothing?
23 And Jesus answered them, saying, The hour is come, that the Son of man should be glorified.
27 Now is my soul troubled; and what shall I say? Father, save me from this hour: but for this cause came I unto this hour.
28 Father, glorify thy name. Then came there a voice from heaven, saying, I have both glorified it, and will glorify it again.
29 The people therefore, that stood by, and heard it, said that it thundered: others said, An angel spake to him.
30 Jesus answered and said, This voice came not because of me, but for your sakes.
31 Now is the judgment of this world: now shall the prince of this world be cast out.
32 And I, if I be lifted up from the earth, will draw all men unto me.
33 This he said, signifying what death he should die.
34 The people answered him, We have heard out of the law that Christ abideth for ever: and how sayest thou, The Son of man must be lifted up? who is this Son of man?
35 Then Jesus said unto them, Yet a little while is the light with you. Walk while ye have the light,
36 …that ye may be the children of light.
37 But though he had done so many miracles before them, yet they believed not on him:
42 Nevertheless among the chief rulers also many believed on him; but because of the Pharisees they did not confess him, lest they should be put out of the synagogue:
43 For they loved the praise of men more than the praise of God.
44 Jesus cried and said, He that believeth on me, believeth not on me, but on him that sent me.
50 And I know that his commandment is life everlasting: whatsoever I speak therefore, even as the Father said unto me, so I speak.
1 پیش از عید فصح، هنگامی که عیسی دانست که ساعت او فرا رسیده است که از این جهان نزد پدر برود، زیرا کسانی که در جهان بودند را دوست داشتند، آنها را تا آخر محبت کرد.
1 Now before the feast of the passover, when Jesus knew that his hour was come that he should depart out of this world unto the Father, having loved his own which were in the world, he loved them unto the end.
9 عیسی می گوید...
12 هر که به من ایمان آورد، کارهایی را که من انجام می دهم، او نیز انجام خواهد داد. و کارهای بزرگتر از اینها انجام خواهد داد. چون نزد پدرم می روم.
13 و هر چه به نام من بخواهید، انجام خواهم داد تا پدر در پسر جلال یابد.
14 اگر چیزی به نام من بخواهید، آن را انجام خواهم داد.
15 اگر مرا دوست دارید، احکام مرا نگاه دارید.
27 صلح را برای شما میگذارم، سلامتی خود را به شما میدهم، نه آنگونه که دنیا میدهد، به شما میدهم. دلت مضطرب نشود و نترسد.
28 اگر مرا دوست می داشتید، خوشحال می شدید، زیرا گفتم نزد پدر می روم، زیرا پدر من از من بزرگتر است.
29 و اکنون قبل از وقوع به شما گفتم تا هنگامی که واقع شد ایمان بیاورید.
31 اما تا جهان بداند که من پدر را دوست دارم. و همانطور که پدر به من فرمان داده است، من نیز چنین می کنم. برخیز، بگذار از اینجا برویم.
9 Jesus saith …
12 He that believeth on me, the works that I do shall he do also; and greater works than these shall he do; because I go unto my Father.
13 And whatsoever ye shall ask in my name, that will I do, that the Father may be glorified in the Son.
14 If ye shall ask any thing in my name, I will do it.
15 If ye love me, keep my commandments.
27 Peace I leave with you, my peace I give unto you: not as the world giveth, give I unto you. Let not your heart be troubled, neither let it be afraid.
28 If ye loved me, ye would rejoice, because I said, I go unto the Father: for my Father is greater than I.
29 And now I have told you before it come to pass, that, when it is come to pass, ye might believe.
31 But that the world may know that I love the Father; and as the Father gave me commandment, even so I do. Arise, let us go hence.
1 چون صبح شد، همه سران کاهنان و مشایخ قوم علیه عیسی مشورت کردند تا او را بکشند.
33 و چون به محلی به نام جلجتا رسیدند، یعنی جای جمجمه،
35 ... او را به صلیب کشیدند.
55 و زنان زیادی آنجا بودند که از دور نگاه می کردند و از جلیل به دنبال عیسی می آمدند و او را خدمت می کردند.
56 از جمله مریم مجدلیه،
1 When the morning was come, all the chief priests and elders of the people took counsel against Jesus to put him to death:
33 And when they were come unto a place called Golgotha, that is to say, a place of a skull,
35 …they crucified him.
55 And many women were there beholding afar off, which followed Jesus from Galilee, ministering unto him:
56 Among which was Mary Magdalene,
9 و هنگامی که عیسی در اوایل روز اول هفته برخاست، ابتدا به مریم مجدلیه که هفت شیطان را از او بیرون کرده بود، ظاهر شد.
10 و او رفت و به کسانی که با او بودند گفت، در حالی که آنها ماتم زده و گریه می کردند.
11 و چون شنیدند که او زنده است و او را دیده اند، ایمان نیاوردند.
14 پس از آن یازده در حالی که بر سر سفره می نشستند ظاهر شد و آنها را به بی ایمانی و سختی دلشان سرزنش کرد، زیرا به کسانی که پس از برخاستن او را دیده بودند، ایمان نیاوردند.
15 و او به آنها گفت: به تمام جهان بروید و انجیل را به همه موجودات موعظه کنید.
17 و این نشانهها به دنبال مؤمنان خواهد آمد. به نام من شیاطین را بیرون خواهند کرد.
18 مارها را خواهند گرفت. و اگر چیزی مهلک بنوشند، ضرری به آنها نرسد. دست روی بیماران خواهند گذاشت و آنها شفا خواهند یافت.
19 پس پس از آن که خداوند با آنها صحبت کرد، به آسمان بالا رفت و در سمت راست خدا نشست.
20 و آنها بیرون رفتند، و همه جا موعظه کردند، خداوند با آنها کار می کرد، و کلام را با نشانه هایی که در پی آن بود تأیید می کرد. آمین
9 Now when Jesus was risen early the first day of the week, he appeared first to Mary Magdalene, out of whom he had cast seven devils.
10 And she went and told them that had been with him, as they mourned and wept.
11 And they, when they had heard that he was alive, and had been seen of her, believed not.
14 Afterward he appeared unto the eleven as they sat at meat, and upbraided them with their unbelief and hardness of heart, because they believed not them which had seen him after he was risen.
15 And he said unto them, Go ye into all the world, and preach the gospel to every creature.
17 And these signs shall follow them that believe; In my name shall they cast out devils;
18 They shall take up serpents; and if they drink any deadly thing, it shall not hurt them; they shall lay hands on the sick, and they shall recover.
19 So then after the Lord had spoken unto them, he was received up into heaven, and sat on the right hand of God.
20 And they went forth, and preached every where, the Lord working with them, and confirming the word with signs following. Amen.
8 خوشا به حال پاک دلان، زیرا آنها خدا را خواهند دید.
8 Blessed are the pure in heart: for they shall see God.
مسیح تجلی الهی خداوند که به جسم می آید تا خطای جسمانی را از بین ببرد.
Christ. The divine manifestation of God, which comes to the flesh to destroy incarnate error.
کفاره مصداق وحدت انسان با خداست که به موجب آن انسان حقیقت، زندگی و عشق الهی را منعکس می کند. عیسی ناصری تعلیم داد و یگانگی انسان را با پدر نشان داد و به همین دلیل ما ادای بی پایانی را مدیون او هستیم.
Atonement is the exemplification of man's unity with God, whereby man reflects divine Truth, Life, and Love. Jesus of Nazareth taught and demonstrated man's oneness with the Father, and for this we owe him endless homage.
عیسی کلیسای خود را تأسیس کرد و مأموریت خود را بر مبنای معنوی شفابخش مسیح حفظ کرد. او به پیروان خود آموخت که دین او دارای یک اصل الهی است که خطا را از بین می برد و مریض و گناهکار را شفا می دهد. او ادعای هیچ هوش، عمل و زندگی جدا از خدا نداشت. علیرغم آزار و اذیتی که بر او وارد شد، او از قدرت الهی خود برای نجات انسانها از نظر جسمی و روحی استفاده کرد.
در آن زمان سؤالی که اکنون مطرح شد این بود که عیسی چگونه بیماران را شفا داد؟ پاسخ او به این سوال را جهانیان رد کردند.
Jesus established his church and maintained his mission on a spiritual foundation of Christ-healing. He taught his followers that his religion had a divine Principle, which would cast out error and heal both the sick and the sinning. He claimed no intelligence, action, nor life separate from God. Despite the persecution this brought upon him, he used his divine power to save men both bodily and spiritually.
The question then as now was, How did Jesus heal the sick? His answer to this question the world rejected.
فریسیان ادعا می کردند که اراده الهی را می دانند و می آموزند، اما آنها فقط مانع موفقیت مأموریت عیسی شدند. حتی بسیاری از شاگردانش هم در راه او ایستادند. اگر استاد شاگردی نمی گرفت و حقایق غیبی الهی را تعلیم نمی داد، به صلیب کشیده نمی شد.
The Pharisees claimed to know and to teach the divine will, but they only hindered the success of Jesus' mission. Even many of his students stood in his way. If the Master had not taken a student and taught the unseen verities of God, he would not have been crucified.
این که خشم خدا باید بر پسر محبوبش فرود آید، غیرطبیعی است. چنین نظریه ای ساخته دست بشر است.
That God's wrath should be vented upon His beloved Son, is divinely unnatural. Such a theory is man-made.
جستوجوی حقیقت از طریق اعتقاد به آموزههای انسانی به معنای درک نامتناهی نیست. ما نباید تغییرناپذیر و جاودانه را از طریق متناهی، تغییرپذیر و فانی جستجو کنیم، و بنابراین به جای اثبات، به باور تکیه کنیم، زیرا این برای دانش علم کشنده است. درک حقیقت ایمان کامل به حقیقت می دهد و درک معنوی بهتر از همه قربانی های سوختنی است.
استاد گفت: "هیچ کس نزد پدر [اصل الهی هستی] نمی آید مگر به وسیله من" مسیح، زندگی، حقیقت، عشق. زیرا مسیح می گوید: "من راه هستم."
To seek Truth through belief in a human doctrine is not to understand the infinite. We must not seek the immutable and immortal through the finite, mutable, and mortal, and so depend upon belief instead of demonstration, for this is fatal to a knowledge of Science. The understanding of Truth gives full faith in Truth, and spiritual understanding is better than all burnt offerings.
The Master said, "No man cometh unto the Father [the divine Principle of being] but by me," Christ, Life, Truth, Love; for Christ says, "I am the way."
از طریق تمام شاگردانی که تجربه کرده بودند، آنها معنوی تر شدند و آنچه را استاد تعلیم داده بود بهتر درک کردند. قیام او نیز قیام آنها بود. این به آنها کمک کرد تا خود و دیگران را از کسالت معنوی و اعتقاد کورکورانه به خدا به درک امکانات بی نهایت برسانند. آنها به این تسریع نیاز داشتند،
Through all the disciples experienced, they became more spiritual and understood better what the Master had taught. His resurrection was also their resurrection. It helped them to raise themselves and others from spiritual dulness and blind belief in God into the perception of infinite possibilities. They needed this quickening,
عیسی گفت: "می دانستم که همیشه مرا می شنوی." و ایلعازر را از مردگان زنده کرد، طوفان را خاموش کرد، بیماران را شفا داد، روی آب راه رفت. برای اعتقاد به برتری قدرت معنوی بر مقاومت مادی حجت الهی وجود دارد.
معجزه قانون خدا را برآورده می کند، اما آن قانون را نقض نمی کند.
Jesus said: "I knew that Thou hearest me always;" and he raised Lazarus from the dead, stilled the tempest, healed the sick, walked on the water. There is divine authority for believing in the superiority of spiritual power over material resistance.
A miracle fulfils God's law, but does not violate that law.
کارآمدی مصلوب شدن در محبت عملی و خوبی بود که برای نوع بشر نشان داد. حقيقت در ميان انسانها زنده شده بود. اما تا زمانی که نمی دیدند که استادشان بر قبر پیروز می شود، شاگردان خود نمی توانستند چنین رویدادی را امکان پذیر کنند.
The efficacy of the crucifixion lay in the practical affection and goodness it demonstrated for mankind. The truth had been lived among men; but until they saw that it enabled their Master to triumph over the grave, his own disciples could not admit such an event to be possible.
عیسی این شرم را تحمل کرد تا بتواند فضلی را که عزیز خریده بود در زندگی های عقیم بریزد. پاداش زمینی او چه بود؟ همه او را ترک کردند مگر جان، شاگرد محبوب، و چند زن که در وای خاموش زیر سایه صلیب او تعظیم کردند.
Jesus endured the shame, that he might pour his dear-bought bounty into barren lives. What was his earthly reward? He was forsaken by all save John, the beloved disciple, and a few women who bowed in silent woe beneath the shadow of his cross.
با این حال، او منحرف نشد، زیرا به خوبی می دانست که اطاعت از دستور الهی و توکل به خدا، باز ردیابی و پیمودن مسیر از گناه به تقدس را نجات می دهد.
Yet he swerved not, well knowing that to obey the divine order and trust God, saves retracing and traversing anew the path from sin to holiness.
در حالی که ما عیسی را میپرستیم، و قلب ما پر از قدردانی برای کارهایی است که او برای انسانها انجام داد، - با قدم گذاشتن در مسیر محبتآمیز او تا تاج و تخت جلال، در عذاب بیحرفی که راه را برای ما جستجو میکند، - با این حال، عیسی از یک تجربه فردی ما را دریغ نمیکند، اگر ما دستورات او را صادقانه دنبال کنیم.
While we adore Jesus, and the heart overflows with gratitude for what he did for mortals, — treading alone his loving pathway up to the throne of glory, in speechless agony exploring the way for us, — yet Jesus spares us not one individual experience, if we follow his commands faithfully;
مسیحیان اکنون نیز مانند آن زمان تحت دستور مستقیم قرار دارند که مانند مسیح باشند، روح مسیح را داشته باشند، از نمونه مسیح پیروی کنند، و بیماران و همچنین گناهکاران را شفا دهند.
Christians are under as direct orders now, as they were then, to be Christlike, to possess the Christ-spirit, to follow the Christ-example, and to heal the sick as well as the sinning.
این دستورات ضروری را بشنوید: "پس کامل باشید همانطور که پدر شما که در آسمان است کامل است!" "به تمام دنیا بروید و انجیل را به همه موجودات موعظه کنید"! "بیماران را شفا بده!"
Hear these imperative commands: "Be ye therefore perfect, even as your Father which is in heaven is perfect!" "Go ye into all the world, and preach the gospel to every creature!" "Heal the sick!"
خوب نیست تصور کنیم که عیسی قدرت الهی را برای شفا دادن فقط برای تعداد معینی یا برای مدت زمان محدودی نشان داد، زیرا برای همه بشریت و در هر ساعت، عشق الهی همه خوبی ها را تامین می کند.
معجزه فیض برای عشق معجزه نیست.
It is not well to imagine that Jesus demonstrated the divine power to heal only for a select number or for a limited period of time, since to all mankind and in every hour, divine Love supplies all good.
The miracle of grace is no miracle to Love.
اگر حقیقت در راه رفتن و گفتگوی روزانه شما بر خطا غلبه می کند، در نهایت می توانید بگویید: "من مبارزه خوبی کردم ... ایمان را حفظ کردم" زیرا شما مرد بهتری هستید. این نقش ما در یکی شدن با حقیقت و عشق است. مسیحیان به تلاش و دعا ادامه نمی دهند و به خاطر خوبی ها، رنج ها و پیروزی های دیگری انتظار دارند که به هماهنگی و پاداش او برسند.
اگر شاگرد از نظر روحی پیشرفت کند، در تلاش است تا وارد شود. او دائماً از حس مادی دور می شود و به چیزهای فنا ناپذیر روح می نگرد. اگر صادق باشد، از همان ابتدا جدی خواهد بود و هر روز مقداری در جهت درست به دست می آورد تا سرانجام با شادی مسیر خود را به پایان برساند.
If Truth is overcoming error in your daily walk and conversation, you can finally say, "I have fought a good fight ... I have kept the faith," because you are a better man. This is having our part in the at-one-ment with Truth and Love. Christians do not continue to labor and pray, expecting because of another's goodness, suffering, and triumph, that they shall reach his harmony and reward.
If the disciple is advancing spiritually, he is striving to enter in. He constantly turns away from material sense, and looks towards the imperishable things of Spirit. If honest, he will be in earnest from the start, and gain a little each day in the right direction, till at last he finishes his course with joy.
کسی که "بازوی خداوند" بر او آشکار شده، گزارش ما را باور خواهد کرد و با تجدید حیات به زندگی تازه ای برمی خیزد.
He to whom "the arm of the Lord" is revealed will believe our report, and rise into newness of life with regeneration.
منزه است خدا و آرامش بر دلهای مبارز! مسیح سنگ را از درگاه امید و ایمان انسان دور کرده است، و از طریق مکاشفه و نمایش زندگی در خدا، آنها را به یکپارچگی ممکن با ایده روحانی انسان و اصل الهی او، عشق ارتقا داده است.
Glory be to God, and peace to the struggling hearts! Christ hath rolled away the stone from the door of human hope and faith, and through the revelation and demonstration of life in God, hath elevated them to possible at-one-ment with the spiritual idea of man and his divine Principle, Love.
وظایف روزانه
توسط مری بیکر ادی
نماز روزانه
وظیفه هر عضو این کلیسا است که هر روز نماز بخواند: "پادشاهی تو آمده است" بگذارید سلطنت حقیقت ، زندگی و عشق الهی در من تثبیت شود و همه گناهان من را از بین ببرد. و ممکن است کلام تو محبتهای همه بشریت را غنی کند ، و بر آنها حکومت کند!
کتابچه راهنمای کلیسا ، ماده 8 ، بخش 4
قانونی برای انگیزه ها و اعمال
نه خصومت و نه دلبستگی شخصی نباید انگیزه ها یا اعمال اعضای کلیسای مادر را تحریک کند. در علم ، عشق الهی به تنهایی بر بشر حکومت می کند. و یک دانشمند مسیحی امکانات شیرین عشق را ، در سرزنش گناه ، برادری واقعی ، خیرخواهی و گذشت ، منعکس می کند. اعضای این کلیسا باید روزانه تماشا کنند و دعا کنند تا از شر هر گونه شر ، از پیشگویی ، قضاوت ، محکومیت ، مشاوره ، تأثیرگذاری یا تأثیرگذاری اشتباه خلاص شوند.
کتابچه راهنمای کلیسا ، ماده 8 ، بخش 1
هشدار به وظیفه
این وظیفه هر عضو این کلیسا است که روزانه از خود در برابر پیشنهادات ذهنی تهاجمی دفاع کند و فراموش نشود و وظیفه خود را در قبال خدا ، رهبر خود و بشر فراموش نکند. با کارهای او قضاوت خواهد شد ، - و توجیه یا محکوم خواهد شد.
کتابچه راهنمای کلیسا ، ماده 8 ، بخش 6