یکشنبه، آوریل 27، 2025
خدا به ما حیات جاودانی داده است و این حیات در پسر اوست.۔
“God hath given to us eternal life, and this life is in his Son.”
11 این پیامی است که از ابتدا شنیدید که باید یکدیگر را دوست داشته باشیم.
14 می دانیم که از مرگ به زندگی گذشته ایم، زیرا برادران را دوست داریم. کسی که برادر خود را دوست ندارد در مرگ می ماند.
15 هر که از برادر خود متنفر باشد قاتل است و می دانید که هیچ قاتلی در او زندگی جاودانی ندارد.
16 ما از این طریق محبت خدا را درک می کنیم، زیرا او جان خود را در راه ما فدا کرد و ما نیز باید جان خود را برای برادران فدا کنیم.
1 پس چون مسیح برای ما در جسم رنج کشید، خود را نیز به همین فکر مسلح کنید: زیرا کسی که در جسم رنج کشیده است از گناه دست کشیده است.
8 و مهمتر از همه بین خود صدقه ی شدید داشته باشید زیرا صدقه کثرت گناهان را می پوشاند.
9 از مهمان نوازی با یکدیگر بدون کینه استفاده کنید.
11 تا خدا در همه چیز بوسیله عیسی مسیح جلال یابد که ستایش و فرمانروایی او تا ابدالاباد باشد. آمین
11. This is the message that ye heard from the beginning, that we should love one another.
14. We know that we have passed from death unto life, because we love the brethren. He that loveth not his brother abideth in death.
15. Whosoever hateth his brother is a murderer: and ye know that no murderer hath eternal life abiding in him.
16. Hereby perceive we the love of God, because he laid down his life for us: and we ought to lay down our lives for the brethren.
1. Forasmuch then as Christ hath suffered for us in the flesh, arm yourselves likewise with the same mind: for he that hath suffered in the flesh hath ceased from sin;
8. And above all things have fervent charity among yourselves: for charity shall cover the multitude of sins.
9. Use hospitality one to another without grudging.
11. That God in all things may be glorified through Jesus Christ, to whom be praise and dominion for ever and ever. Amen.
د درس خطبه
15 نه دنیا را دوست داشته باشید و نه چیزهایی را که در دنیاست. اگر کسی دنیا را دوست دارد، محبت پدر در او نیست.
15 Love not the world, neither the things that are in the world. If any man love the world, the love of the Father is not in him.
1 مردی مریض به نام ایلعازر، اهل بیت عنانی، شهر مریم و خواهرش مارتا بود.
3 پس خواهرانش نزد او فرستادند و گفتند: خداوندا، اینک هر که تو را دوست داری بیمار است.
17 وقتی عیسی آمد، دید که چهار روز پیش در قبر خوابیده است.
21 سپس مارتا به عیسی گفت: خداوندا، اگر تو اینجا بودی، برادرم نمرده بود.
22 اما من می دانم که حتی اکنون، هر چه از خدا بخواهی، خداوند به تو خواهد داد.
23 عیسی به او گفت: برادرت دوباره برخیزد.
25 عیسی به او گفت: من قیامت و حیات هستم. هر که به من ایمان آورد، اگر چه مرده باشد، زنده خواهد ماند.
26 و هر که زنده است و به من ایمان دارد هرگز نخواهد مرد. اینو باور میکنی؟
27 او به او گفت: آری، خداوند، من ایمان دارم که تو مسیح، پسر خدا هستی که باید به جهان بیایی.
41 سپس سنگ را از جایی که مرده گذاشته بودند برداشتند. و عیسی چشمان خود را بلند کرد و گفت: ای پدر، از تو سپاسگزارم که مرا شنیدی.
42 و من می دانستم که تو همیشه به من گوش می دهی، اما به خاطر مردمی که کنارشان ایستاده بودند، این را گفتم تا باور کنند که تو مرا فرستاده ای.
44 و آن مرده بیرون آمد، دست و پایش را به جامه قبر بسته بود و صورتش را با دستمال بسته بود. عیسی به آنها گفت: او را رها کنید و بگذارید برود.
45 آنگاه بسیاری از یهودیانی که نزد مریم آمده بودند و کارهای عیسی را دیده بودند، به او ایمان آوردند.
46 اما برخی از آنها نزد فریسیان رفتند و آنچه را که عیسی انجام داده بود به آنها گفتند.
53 سپس از آن روز با هم مشورت کردند که او را بکشند.
1 Now a certain man was sick, named Lazarus, of Bethany, the town of Mary and her sister Martha.
3 Therefore his sisters sent unto him, saying, Lord, behold, he whom thou lovest is sick.
17 Then when Jesus came, he found that he had lain in the grave four days already.
21 Then said Martha unto Jesus, Lord, if thou hadst been here, my brother had not died.
22 But I know, that even now, whatsoever thou wilt ask of God, God will give it thee.
23 Jesus saith unto her, Thy brother shall rise again.
25 Jesus said unto her, I am the resurrection, and the life: he that believeth in me, though he were dead, yet shall he live:
26 And whosoever liveth and believeth in me shall never die. Believest thou this?
27 She saith unto him, Yea, Lord: I believe that thou art the Christ, the Son of God, which should come into the world.
41 Then they took away the stone from the place where the dead was laid. And Jesus lifted up his eyes, and said, Father, I thank thee that thou hast heard me.
42 And I knew that thou hearest me always: but because of the people which stand by I said it, that they may believe that thou hast sent me.
44 And he that was dead came forth, bound hand and foot with graveclothes: and his face was bound about with a napkin. Jesus saith unto them, Loose him, and let him go.
45 Then many of the Jews which came to Mary, and had seen the things which Jesus did, believed on him.
46 But some of them went their ways to the Pharisees, and told them what things Jesus had done.
53 Then from that day forth they took counsel together for to put him to death.
1 سپس عیسی شش روز قبل از عید فصح به بیت عنیا آمد، جایی که ایلعازار مرده در آنجا بود و او را از مردگان زنده کرد.
9 پس بسیاری از یهودیان می دانستند که او آنجاست و فقط به خاطر عیسی نیامدند، بلکه برای اینکه ایلعازار را که او از مردگان زنده کرده بود نیز ببینند.
10 اما رؤسای کاهنان مشورت کردند تا ایلعازر را نیز بکشند.
11 زیرا به سبب او بسیاری از یهودیان رفتند، و به عیسی ایمان آورد.
23 و عیسی به آنها پاسخ داد و گفت:
25 کسی که جان خود را دوست دارد، آن را از دست خواهد داد. و کسی که از زندگی خود در این دنیا متنفر باشد، آن را برای زندگی جاودانی نگاه خواهد داشت.
1 Then Jesus six days before the passover came to Bethany, where Lazarus was which had been dead, whom he raised from the dead.
9 Much people of the Jews therefore knew that he was there: and they came not for Jesus’ sake only, but that they might see Lazarus also, whom he had raised from the dead.
10 But the chief priests consulted that they might put Lazarus also to death;
11 Because that by reason of him many of the Jews went away, and believed on Jesus.
23 And Jesus answered them, saying,
25 He that loveth his life shall lose it; and he that hateth his life in this world shall keep it unto life eternal.
1 پطرس و یوحنا با هم در ساعت دعا، که ساعت نهم بود، به معبد رفتند.
2 و مردی را که از شکم مادرش لنگ بود، حمل میکردند که او را هر روز بر دروازه معبدی که زیبا نامیده میشد میخوابیدند تا از کسانی که داخل معبد میشدند صدقه بخواهند.
3 کسی که پطرس و یوحنا را در حال رفتن به معبد دید، صدقه خواست.
6 پطرس گفت: من نقره و طلا ندارم. اما آنچه را که دارم به تو میدهم: به نام عیسی مسیح ناصری برخیز و راه برو.
8 و او با جهش برخاست و راه افتاد و با آنها به معبد وارد شد و راه می رفت و می پرید و خدا را ستایش می کرد.
9 و همه مردم او را دیدند که راه می رفت و خدا را حمد می کرد:
12 و چون پطرس آن را دید، به مردم پاسخ داد: «ای مردان اسرائیل، چرا از این تعجب می کنید؟ یا چرا اینقدر به ما نگاه می کنید که گویی به قدرت یا قدوسیت خود این مرد را وادار کرده ایم راه برود؟
1 Now Peter and John went up together into the temple at the hour of prayer, being the ninth hour.
2 And a certain man lame from his mother’s womb was carried, whom they laid daily at the gate of the temple which is called Beautiful, to ask alms of them that entered into the temple;
3 Who seeing Peter and John about to go into the temple asked an alms.
6 Then Peter said, Silver and gold have I none; but such as I have give I thee: In the name of Jesus Christ of Nazareth rise up and walk.
8 And he leaping up stood, and walked, and entered with them into the temple, walking, and leaping, and praising God.
9 And all the people saw him walking and praising God:
12 And when Peter saw it, he answered unto the people, Ye men of Israel, why marvel ye at this? or why look ye so earnestly on us, as though by our own power or holiness we had made this man to walk?
9 اگر امروز در مورد عمل نیکی که به انسان ناتوان انجام شده است، بررسی میشویم، او به چه وسیلهای سالم میشود؟
10 همگی شما و تمامی قوم اسرائیل بدانند که به نام عیسی مسیح ناصری که او را مصلوب کردید و خدا او را از مردگان برخیزانید، این شخص به وسیله او اینجا در حضور شما کاملاً ایستاده است.
31 و چون نماز خواندند، محل اجتماع آنان متزلزل شد. و همه از روح القدس پر شدند و کلام خدا را با شهامت بیان کردند.
32 و کثرت ایمانداران یک دل و یک جان بودند.
33 و رسولان با قدرتی عظیم بر رستاخیز عیسی خداوند شهادت دادند و فیض عظیم بر همه آنها بود.
9 If we this day be examined of the good deed done to the impotent man, by what means he is made whole;
10 Be it known unto you all, and to all the people of Israel, that by the name of Jesus Christ of Nazareth, whom ye crucified, whom God raised from the dead, even by him doth this man stand here before you whole.
31 And when they had prayed, the place was shaken where they were assembled together; and they were all filled with the Holy Ghost, and they spake the word of God with boldness.
32 And the multitude of them that believed were of one heart and of one soul:
33 And with great power gave the apostles witness of the resurrection of the Lord Jesus: and great grace was upon them all.
3 متبارک باد خدا و پدر خداوند ما عیسی مسیح، که برحسب رحمت فراوان خود ما را دوباره به امیدی زنده با رستاخیز عیسی مسیح از مردگان زاده کرد،
6 که در آن بسیار خوشحال میشوید، هر چند اکنون برای یک فصل، در صورت نیاز، از طریق وسوسههای متعدد در سختی هستید:
7 تا امتحان ایمان شما، که بسیار گرانبهاتر از طلایی است که از بین می رود، هر چند با آتش آزمایش شود، در هنگام ظهور عیسی مسیح برای ستایش، احترام و جلال یافت شود.
8 او را که ندیده اید دوست دارید. که در حال حاضر او را نمی بینید، اما ایمان دارید، از شادی ناگفتنی و سرشار از جلال شادی می کنید.
22 از آنجا که روح خود را در اطاعت از حقیقت به وسیله روح به محبت بی رویه برادران تطهیر کرده اید، توجه داشته باشید که یکدیگر را با دلی پاک عاشقانه محبت کنید.
24 زیرا هر گوشتی مانند علف است و تمام جلال انسان مانند گل علف است. علف خشک می شود و گل آن می ریزد.
25 اما کلام خداوند تا ابدالاباد است.
3 Blessed be the God and Father of our Lord Jesus Christ, which according to his abundant mercy hath begotten us again unto a lively hope by the resurrection of Jesus Christ from the dead,
6 Wherein ye greatly rejoice, though now for a season, if need be, ye are in heaviness through manifold temptations:
7 That the trial of your faith, being much more precious than of gold that perisheth, though it be tried with fire, might be found unto praise and honour and glory at the appearing of Jesus Christ:
8 Whom having not seen, ye love; in whom, though now ye see him not, yet believing, ye rejoice with joy unspeakable and full of glory:
22 Seeing ye have purified your souls in obeying the truth through the Spirit unto unfeigned love of the brethren, see that ye love one another with a pure heart fervently:
24 For all flesh is as grass, and all the glory of man as the flower of grass. The grass withereth, and the flower thereof falleth away:
25 But the word of the Lord endureth for ever.
برای رسیدن به بهشت، هماهنگی هستی، باید اصل الهی هستی را درک کنیم.
"خدا عشق است."
To reach heaven, the harmony of being, we must understand the divine Principle of being.
"God is Love."
تعلیم و عمل عیسی به حقیقت متضمن چنین فداکاری بود که ما را وادار می کند اصل آن را عشق بدانیم. این اهمیت گرانبهای حرفه بی گناه استاد ما و نشان دادن قدرت او بر مرگ بود. او با اعمال خود ثابت کرد که علم مسیحی بیماری، گناه و مرگ را از بین می برد.
استاد ما هیچ تئوری، آموزه یا اعتقادی را آموزش نداد. این اصل الهی تمام موجودات واقعی بود که او آموزش داد و آن را تمرین کرد. اثبات مسیحیت او هیچ شکل یا سیستم دین و عبادت نبود، بلکه علم مسیحی بود که هماهنگی زندگی و عشق را به وجود می آورد.
Jesus' teaching and practice of Truth involved such a sacrifice as makes us admit its Principle to be Love. This was the precious import of our Master's sinless career and of his demonstration of power over death. He proved by his deeds that Christian Science destroys sickness, sin, and death.
Our Master taught no mere theory, doctrine, or belief. It was the divine Principle of all real being which he taught and practised. His proof of Christianity was no form or system of religion and worship, but Christian Science, working out the harmony of Life and Love.
استاد به صراحت گفت که فیزیک روح نیست و پس از رستاخیز خود به حواس جسمانی ثابت کرد که بدنش تغییر نکرده است تا زمانی که خودش صعود کند - یا به عبارت دیگر در درک روح، خدا حتی بالاتر رفته است. عیسی برای متقاعد کردن توماس به این موضوع، او را وادار کرد تا اثر میخ و نیزه را بررسی کند.
وضعیت جسمانی بدون تغییر عیسی پس از مرگی که به نظر می رسید با تعالی او بر همه شرایط مادی همراه شد. و این تعالی، معراج او را تبیین کرد، و حالت آزمایشی و پیشرونده ای را در ورای قبر آشکار ساخت. عیسی "راه" بود. یعنی راه را برای همه مردان مشخص کرد. در آخرین تظاهرات خود، به نام معراج، که پرونده زمینی عیسی را بسته بود، او از دانش فیزیکی شاگردانش بالاتر رفت و حواس مادی دیگر او را نمی دید.
The Master said plainly that physique was not Spirit, and after his resurrection he proved to the physical senses that his body was not changed until he himself ascended, — or, in other words, rose even higher in the understanding of Spirit, God. To convince Thomas of this, Jesus caused him to examine the nail-prints and the spear-wound.
Jesus' unchanged physical condition after what seemed to be death was followed by his exaltation above all material conditions; and this exaltation explained his ascension, and revealed unmistakably a probationary and progressive state beyond the grave. Jesus was "the way;" that is, he marked the way for all men. In his final demonstration, called the ascension, which closed the earthly record of Jesus, he rose above the physical knowledge of his disciples, and the material senses saw him no more.
عیسی مسیر را برای دیگران ترسیم کرد. او مسیح، ایده معنوی عشق الهی را آشکار کرد. خطاب به کسانی که در اعتقاد به گناه و خود دفن شدهاند و فقط برای لذت یا ارضای حواس زندگی میکنند، در اصل میگوید: با چشمانی که نمیبینید و گوش دارید نمیشنوید. مبادا درک کنید و تبدیل شوید و من شما را شفا دهم. او تعلیم داد که حواس مادی حقیقت و قدرت شفابخش آن را از بین می برند.
متواضعانه استاد ما با تمسخر عظمت ناشناخته خود روبرو شد. پیروانش تا آخرین پیروزی مسیحیت با چنین تحقیرهایی روبرو خواهند شد. او افتخارات ابدی را به دست آورد. او بر جهان، جسم و تمام خطاها غلبه کرد و بدین ترتیب عدم وجود آنها را ثابت کرد. او یک نجات کامل از گناه، بیماری و مرگ انجام داد. ما به "مسیح و او مصلوب شده" نیاز داریم. ما باید آزمایش ها و انکارها و شادی ها و پیروزی ها داشته باشیم تا زمانی که همه خطاها از بین برود.
Jesus mapped out the path for others. He unveiled the Christ, the spiritual idea of divine Love. To those buried in the belief of sin and self, living only for pleasure or the gratification of the senses, he said in substance: Having eyes ye see not, and having ears ye hear not; lest ye should understand and be converted, and I might heal you. He taught that the material senses shut out Truth and its healing power.
Meekly our Master met the mockery of his unrecognized grandeur. Such indignities as he received, his followers will endure until Christianity's last triumph. He won eternal honors. He overcame the world, the flesh, and all error, thus proving their nothingness. He wrought a full salvation from sin, sickness, and death. We need "Christ, and him crucified." We must have trials and self-denials, as well as joys and victories, until all error is destroyed.
آزمایش ها به انسان ها می آموزد که به عصای مادی تکیه نکنند، نی شکسته ای که قلب را سوراخ می کند. این را در آفتاب شادی و سعادت نصف به یاد نمی آوریم. غم و اندوه مفید است. از طریق مصیبت بزرگ وارد پادشاهی می شویم. آزمایش ها دلیل بر عنایت خداوند است. رشد معنوی نه از بذرهایی که در خاک امیدهای مادی کاشته شده اند، جوانه می زند، بلکه وقتی این پوسیدگی ها می شوند، عشق شادی های عالی روح را از نو منتشر می کند، که هیچ لکه ای از زمین ندارند. هر مرحله متوالی از تجربه دیدگاه های جدیدی از خیر و عشق الهی را آشکار می کند.
Trials teach mortals not to lean on a material staff, — a broken reed, which pierces the heart. We do not half remember this in the sunshine of joy and prosperity. Sorrow is salutary. Through great tribulation we enter the kingdom. Trials are proofs of God's care. Spiritual development germinates not from seed sown in the soil of material hopes, but when these decay, Love propagates anew the higher joys of Spirit, which have no taint of earth. Each successive stage of experience unfolds new views of divine goodness and love.
رستگاری جهانی بر پیشرفت و آزمایش استوار است و بدون آنها دست نیافتنی است. بهشت یک محل نیست، بلکه یک حالت ذهنی الهی است که در آن همه مظاهر ذهن هماهنگ و جاودانه است، زیرا گناه در آنجا نیست و انسان بدون عدالت خود، بلکه در اختیار «ذهن خداوند» است، همانطور که کتاب مقدس می گوید.
"در جایی که درخت می افتد، آنجا خواهد بود." بنابراین ما در جامعه می خوانیم. این متن به ضرب المثل معروف "درخت که می افتد، باید دروغ بگوید" تبدیل شده است. همانطور که انسان به خواب می رود، بیدار خواهد شد. همانطور که مرگ انسان فانی را می یابد، پس از مرگ نیز چنین خواهد بود، تا زمانی که آزمایش و رشد تغییرات لازم را ایجاد کند. ذهن هرگز خاک نمی شود. هیچ قیامتی از قبر در انتظار ذهن یا زندگی نیست، زیرا قبر بر هیچ کدام قدرتی ندارد.
Universal salvation rests on progression and probation, and is unattainable without them. Heaven is not a locality, but a divine state of Mind in which all the manifestations of Mind are harmonious and immortal, because sin is not there and man is found having no righteousness of his own, but in possession of "the mind of the Lord," as the Scripture says.
"In the place where the tree falleth, there it shall be." So we read in Ecclesiastes. This text has been transformed into the popular proverb, "As the tree falls, so it must lie." As man falleth asleep, so shall he awake. As death findeth mortal man, so shall he be after death, until probation and growth shall effect the needed change. Mind never becomes dust. No resur-
rection from the grave awaits Mind or Life, for the grave has no power over either.
امروزه قدرت شفابخش حقیقت بهعنوان یک علم ماندگار و ابدی بهجای نمایشگاهی خارقالعاده بهطور گسترده نشان داده میشود. ظهور آن ظهور دوباره انجیل "سلام بر روی زمین و حسن نیت نسبت به مردم" است. این آمدن، همانطور که استاد وعده داده بود، برای استقرار آن به عنوان یک دوره دائمی بین مردم است. اما رسالت علم مسیحی در حال حاضر، مانند زمان نمایش قبلی آن، اساساً شفای جسمانی نیست. اکنون، مانند آن زمان، نشانه ها و شگفتی هایی در شفای متافیزیکی بیماری های جسمی ایجاد می شود. اما این نشانهها فقط برای نشان دادن منشأ الهی آن است، تا واقعیت مأموریت بالاتر قدرت مسیح برای برداشتن گناهان جهان را تأیید کند.
To-day the healing power of Truth is widely demonstrated as an immanent, eternal Science, instead of a phenomenal exhibition. Its appearing is the coming anew of the gospel of "on earth peace, good-will toward men." This coming, as was promised by the Master, is for its establishment as a permanent dispensation among men; but the mission of Christian Science now, as in the time of its earlier demonstration, is not primarily one of physical healing. Now, as then, signs and wonders are wrought in the metaphysical healing of physical disease; but these signs are only to demonstrate its divine origin, — to attest the reality of the higher mission of the Christ-power to take away the sins of the world.
شفای جسمانی علم مسیحیت اکنون نیز مانند زمان عیسی ناشی از عملکرد اصل الهی است که قبل از آن گناه و بیماری واقعیت خود را در آگاهی انسان از دست می دهند و به طور طبیعی و به همان اندازه که تاریکی جای خود را به نور و گناه به اصلاح می دهد ناپدید می شوند. اکنون، مانند آن زمان، این آثار قدرتمند ماوراء طبیعی نیستند، بلکه فوق العاده طبیعی هستند. آنها نشانه امانوئل یا "خدا با ما" هستند - تأثیری الهی که همیشه در آگاهی انسان وجود دارد ...
The physical healing of Christian Science results now, as in Jesus' time, from the operation of divine Principle, before which sin and disease lose their reality in human consciousness and disappear as naturally and as necessarily as darkness gives place to light and sin to reformation. Now, as then, these mighty works are not supernatural, but supremely natural. They are the sign of Immanuel, or "God with us," — a divine influence ever present in human consciousness …
وظایف روزانه
توسط مری بیکر ادی
نماز روزانه
وظیفه هر عضو این کلیسا است که هر روز نماز بخواند: "پادشاهی تو آمده است" بگذارید سلطنت حقیقت ، زندگی و عشق الهی در من تثبیت شود و همه گناهان من را از بین ببرد. و ممکن است کلام تو محبتهای همه بشریت را غنی کند ، و بر آنها حکومت کند!
کتابچه راهنمای کلیسا ، ماده 8 ، بخش 4
قانونی برای انگیزه ها و اعمال
نه خصومت و نه دلبستگی شخصی نباید انگیزه ها یا اعمال اعضای کلیسای مادر را تحریک کند. در علم ، عشق الهی به تنهایی بر بشر حکومت می کند. و یک دانشمند مسیحی امکانات شیرین عشق را ، در سرزنش گناه ، برادری واقعی ، خیرخواهی و گذشت ، منعکس می کند. اعضای این کلیسا باید روزانه تماشا کنند و دعا کنند تا از شر هر گونه شر ، از پیشگویی ، قضاوت ، محکومیت ، مشاوره ، تأثیرگذاری یا تأثیرگذاری اشتباه خلاص شوند.
کتابچه راهنمای کلیسا ، ماده 8 ، بخش 1
هشدار به وظیفه
این وظیفه هر عضو این کلیسا است که روزانه از خود در برابر پیشنهادات ذهنی تهاجمی دفاع کند و فراموش نشود و وظیفه خود را در قبال خدا ، رهبر خود و بشر فراموش نکند. با کارهای او قضاوت خواهد شد ، - و توجیه یا محکوم خواهد شد.
کتابچه راهنمای کلیسا ، ماده 8 ، بخش 6