یکشنبه، ژانویه 19، 2025



موضوع — زندگی

SubjectLife

متن طلایی: اعمال 26: 8

چرا باید برای شما چیزی باورنکردنی تصور شود، که خدا مردگان را زنده کند؟۔



Golden Text: Acts 26 : 8

Why should it be thought a thing incredible with you, that God should raise the dead?








19 سپس عیسی پاسخ داد و به آنها گفت:

21 زیرا همانطور که پدر مردگان را زنده می کند و آنها را زنده می کند. پسر نیز هر که را بخواهد زنده می‌کند.

24 همانا، همانا به شما می گویم، هر که کلام مرا می شنود و به فرستنده مرا ایمان می آورد، حیات جاودانی دارد و محکوم نخواهد شد. اما از مرگ به زندگی منتقل می شود.

25 آمین، آمین به شما می‌گویم، ساعتی می‌آید و اکنون فرا رسیده است که مردگان صدای پسر خدا را خواهند شنید و آنانی که می‌شنوند زنده خواهند شد.

26 زیرا همانطور که پدر در خود حیات دارد. پس به پسر داده است تا در خود حیات داشته باشد.

27 و به او اختیار داد تا داوری کند، زیرا او پسر انسان است.

28 از این تعجب نکنید زیرا ساعتی فرا می رسد که در آن همه کسانی که در قبر هستند صدای او را خواهند شنید.

29 و بیرون خواهد آمد؛ آنها که نیکی کرده اند، تا رستاخیز حیات.

Responsive Reading: John 5 : 19, 21, 24-29

19.     Then answered Jesus and said unto them,

21.     For as the Father raiseth up the dead, and quickeneth them; even so the Son quickeneth whom he will.

24.     Verily, verily, I say unto you, He that heareth my word, and believeth on him that sent me, hath everlasting life, and shall not come into condemnation; but is passed from death unto life.

25.     Verily, verily, I say unto you, The hour is coming, and now is, when the dead shall hear the voice of the Son of God: and they that hear shall live.

26.     For as the Father hath life in himself; so hath he given to the Son to have life in himself;

27.     And hath given him authority to execute judgment also, because he is the Son of man.

28.     Marvel not at this: for the hour is coming, in the which all that are in the graves shall hear his voice,

29.     And shall come forth; they that have done good, unto the resurrection of life.



د درس خطبه



کتاب مقدس


1 . پیدایش 5 :23، 24

23 و تمام ایام خنوخ سیصد و شصت و پنج سال بود.

24 و خنوخ با خدا راه می رفت و او نبود. زیرا خدا او را گرفت

1. Genesis 5 : 23, 24

23     And all the days of Enoch were three hundred sixty and five years:

24     And Enoch walked with God: and he was not; for God took him.

2 . عبرانیان 11: 5

5 با ایمان، خنوخ ترجمه شد تا مرگ را نبیند. و پیدا نشد، زیرا خدا او را ترجمه کرده بود، زیرا قبل از ترجمه او این شهادت را داشت که خدا را خشنود کرده است.

2. Hebrews 11 : 5

5     By faith Enoch was translated that he should not see death; and was not found, because God had translated him: for before his translation he had this testimony, that he pleased God.

3 . متی 3: 13 -17

13 سپس عیسی از جلیل به اردن نزد یوحنا آمد تا از او تعمید یابد.

14 اما یحیی او را منع کرد و گفت: من باید از تو تعمید بگیرم و تو نزد من می آیی؟

15 عیسی در پاسخ به او گفت: بگذار که همین‌طور باشد، زیرا چنین است که همه عدالت را به انجام برسانیم. سپس او را رنج داد.

16 و عیسی، چون تعمید یافت، بی‌درنگ از آب بیرون رفت و اینک، آسمان به روی او گشوده شد و روح خدا را دید که مانند کبوتری نازل می‌شد و بر او می‌تابید.

17 و اینک صدایی از آسمان که می‌گوید: این است پسر محبوب من که از او خشنود هستم.

3. Matthew 3 : 13-17

13     Then cometh Jesus from Galilee to Jordan unto John, to be baptized of him.

14     But John forbad him, saying, I have need to be baptized of thee, and comest thou to me?

15     And Jesus answering said unto him, Suffer it to be so now: for thus it becometh us to fulfil all righteousness. Then he suffered him.

16     And Jesus, when he was baptized, went up straightway out of the water: and, lo, the heavens were opened unto him, and he saw the Spirit of God descending like a dove, and lighting upon him:

17     And lo a voice from heaven, saying, This is my beloved Son, in whom I am well pleased.

4 . یوحنا 11: 1- 11، 15، 17، 20 (به:)، 21-27، 32-34، 38، 39 (به 1)، 40 (گفت) -44

1 مردی مریض به نام ایلعازر، اهل بیت عنانی، شهر مریم و خواهرش مارتا بود.

2 (این مریم بود که خداوند را با مرهم مسح کرد و پاهای او را با موهای خود مسح کرد و برادرش ایلعازر بیمار بود.)

3 پس خواهرانش نزد او فرستادند و گفتند: خداوندا، اینک هر که تو را دوست داری بیمار است.

4 وقتی عیسی این را شنید، گفت: این بیماری برای مرگ نیست، بلکه برای جلال خداست تا پسر خدا به وسیله آن جلال یابد.

5 عیسی مارتا و خواهرش و ایلعازر را دوست داشت.

6 پس چون شنید که او مریض است، دو روز در همان مکانی که در آنجا بود ماند.

7 پس از آن به شاگردان خود گفت: اجازه دهید دوباره به یهودا برویم.

8 شاگردانش به او گفتند: استاد، یهودیان اخیراً به دنبال سنگسار تو بودند. و دوباره به آنجا می روی؟

9 عیسی پاسخ داد: آیا دوازده ساعت در روز نیست؟ اگر کسی در روز راه برود، لغزش نمی کند، زیرا نور این جهان را می بیند.

10 اما اگر کسی در شب راه برود، لغزش می کند، زیرا در او نور نیست.

11 دوست ما لازاروس خوابیده است. اما من می روم تا او را از خواب بیدار کنم.

15 و من به خاطر شما خوشحالم که آنجا نبودم، تا شما ایمان بیاورید. با این حال اجازه دهید به نزد او برویم.

17 وقتی عیسی آمد، دید که چهار روز پیش در قبر خوابیده است.

20 مرتا به محض اینکه شنید که عیسی می آید، رفت و او را ملاقات کرد، اما مریم در خانه نشست.

21 سپس مارتا به عیسی گفت: خداوندا، اگر تو اینجا بودی، برادرم نمرده بود.

22 اما من می دانم که حتی اکنون، هر چه از خدا بخواهی، خداوند به تو خواهد داد.

23 عیسی به او گفت: برادرت دوباره برخیزد.

24 مارتا به او گفت، می دانم که او در قیامت در روز آخر دوباره برمی خیزد.

25 عیسی به او گفت: من قیامت و حیات هستم. هر که به من ایمان آورد، اگر چه مرده باشد، زنده خواهد ماند.

26 و هر که زنده است و به من ایمان دارد هرگز نخواهد مرد. اینو باور میکنی؟

27 او به او گفت: آری، خداوند، من ایمان دارم که تو مسیح، پسر خدا هستی که باید به جهان بیایی.

32 وقتی مریم به جایی که عیسی بود رسید و او را دید، به پای او افتاد و به او گفت: خداوندا، اگر تو اینجا بودی، برادرم نمی مرد.

33 پس چون عیسی او را در حال گریستن دید و یهودیانی را که با او آمده بودند گریه کرد، در روح ناله کرد و مضطرب شد.

34 و گفت: او را کجا گذاشتید؟ آنها به او گفتند: خداوندا، بیا و ببین.

35 عیسی گریست.

36 آنگاه یهودیان گفتند: ببین چقدر او را دوست داشت!

38 پس عیسی دوباره با ناله در خود به قبر می‌آید. غار بود و سنگی روی آن بود.

39 عیسی گفت: سنگ را بردارید. مارتا، خواهر مرد مرده، به او گفت: خداوندا، در این زمان او بوی تعفن می دهد، زیرا او چهار روز مرده است.

40 عیسی به او گفت: به تو نگفتم که اگر ایمان بیاوری، جلال خدا را می بینی؟

41 سپس سنگ را از جایی که مرده گذاشته بودند برداشتند. و عیسی چشمان خود را بلند کرد و گفت: ای پدر، از تو سپاسگزارم که مرا شنیدی.

42 و من می دانستم که تو همیشه به من گوش می دهی، اما به خاطر مردمی که کنارشان ایستاده بودند، این را گفتم تا باور کنند که تو مرا فرستاده ای.

43 و چون این را گفت، با صدای بلند فریاد زد: ایلعازر، بیرون بیا.

44 و آن مرده بیرون آمد، دست و پایش را به جامه قبر بسته بود و صورتش را با دستمال بسته بود. عیسی به آنها گفت: او را رها کنید و بگذارید برود.

4. John 11 : 1-11, 15, 17, 20 (to :), 21-27, 32-34, 38, 39 (to 1st .), 40 (Said)-44

1     Now a certain man was sick, named Lazarus, of Bethany, the town of Mary and her sister Martha.

2     (It was that Mary which anointed the Lord with ointment, and wiped his feet with her hair, whose brother Lazarus was sick.)

3     Therefore his sisters sent unto him, saying, Lord, behold, he whom thou lovest is sick.

4     When Jesus heard that, he said, This sickness is not unto death, but for the glory of God, that the Son of God might be glorified thereby.

5     Now Jesus loved Martha, and her sister, and Lazarus.

6     When he had heard therefore that he was sick, he abode two days still in the same place where he was.

7     Then after that saith he to his disciples, Let us go into Judæa again.

8     His disciples say unto him, Master, the Jews of late sought to stone thee; and goest thou thither again?

9     Jesus answered, Are there not twelve hours in the day? If any man walk in the day, he stumbleth not, because he seeth the light of this world.

10     But if a man walk in the night, he stumbleth, because there is no light in him.

11     These things said he: and after that he saith unto them, Our friend Lazarus sleepeth; but I go, that I may awake him out of sleep.

15     And I am glad for your sakes that I was not there, to the intent ye may believe; nevertheless let us go unto him.

17     Then when Jesus came, he found that he had lain in the grave four days already.

20     Then Martha, as soon as she heard that Jesus was coming, went and met him:

21     Then said Martha unto Jesus, Lord, if thou hadst been here, my brother had not died.

22     But I know, that even now, whatsoever thou wilt ask of God, God will give it thee.

23     Jesus saith unto her, Thy brother shall rise again.

24     Martha saith unto him, I know that he shall rise again in the resurrection at the last day.

25     Jesus said unto her, I am the resurrection, and the life: he that believeth in me, though he were dead, yet shall he live:

26     And whosoever liveth and believeth in me shall never die. Believest thou this?

27     She saith unto him, Yea, Lord: I believe that thou art the Christ, the Son of God, which should come into the world.

32     Then when Mary was come where Jesus was, and saw him, she fell down at his feet, saying unto him, Lord, if thou hadst been here, my brother had not died.

33     When Jesus therefore saw her weeping, and the Jews also weeping which came with her, he groaned in the spirit, and was troubled,

34     And said, Where have ye laid him? They said unto him, Lord, come and see.

38     Jesus therefore again groaning in himself cometh to the grave. It was a cave, and a stone lay upon it.

39     Jesus said, Take ye away the stone.

40     Said I not unto thee, that, if thou wouldest believe, thou shouldest see the glory of God?

41     Then they took away the stone from the place where the dead was laid. And Jesus lifted up his eyes, and said, Father, I thank thee that thou hast heard me.

42     And I knew that thou hearest me always: but because of the people which stand by I said it, that they may believe that thou hast sent me.

43     And when he thus had spoken, he cried with a loud voice, Lazarus, come forth.

44     And he that was dead came forth, bound hand and foot with graveclothes: and his face was bound about with a napkin. Jesus saith unto them, Loose him, and let him go.

5 . یوحنا 17: 1- 3

1 عیسی این سخنان را گفت و چشمان خود را به آسمان بلند کرد و گفت: «ای پدر، ساعت فرا رسیده است. پسرت را جلال بده تا پسرت نیز تو را جلال دهد.

2 همانطور که به او بر تمام جسمها قدرت دادی تا به هر کس که به او دادی حیات جاودانی بدهد.

3 و این است حیات جاودانی تا تو را تنها خدای راستین و عیسی مسیح را که فرستادی بشناسند.

5. John 17 : 1-3

1     These words spake Jesus, and lifted up his eyes to heaven, and said, Father, the hour is come; glorify thy Son, that thy Son also may glorify thee:

2     As thou hast given him power over all flesh, that he should give eternal life to as many as thou hast given him.

3     And this is life eternal, that they might know thee the only true God, and Jesus Christ, whom thou hast sent.

6 . 1 یوحنا 5: 11، 13، 20

11 و این گواهی است که خدا به ما حیات جاودانی داده است و این حیات در پسر اوست.

13 اینها را برای شما که به نام پسر خدا ایمان دارید نوشتم. تا بدانید که حیات جاودانی دارید و به نام پسر خدا ایمان آورید.

20 و ما می دانیم که پسر خدا آمده است و به ما فهم داده است تا او را که راست است بشناسیم و ما در او هستیم که راست است، حتی در پسر او عیسی مسیح. این خدای حقیقی و حیات جاودانی است.

6. I John 5 : 11, 13, 20

11     And this is the record, that God hath given to us eternal life, and this life is in his Son.

13     These things have I written unto you that believe on the name of the Son of God; that ye may know that ye have eternal life, and that ye may believe on the name of the Son of God.

20     And we know that the Son of God is come, and hath given us an understanding, that we may know him that is true, and we are in him that is true, even in his Son Jesus Christ. This is the true God, and eternal life.



علم و بهداشت


1 . 586 :9-10

پدر زندگی ابدی؛ ذهن واحد؛ اصل الهی که معمولاً خدا نامیده می شود.

1. 586 : 9-10

Father. Eternal Life; the one Mind; the divine Principle, commonly called God.

2 . 331: 11 (را)- 17

کتاب مقدس دلالت دارد که خدا همه چیز است. از این جا نتیجه می شود که چیزی جز ذهن الهی و اندیشه های او دارای واقعیت و وجود نیست. کتاب مقدس همچنین اعلام می کند که خدا روح است. بنابراین در روح همه چیز هماهنگ است و هیچ اختلافی وجود ندارد. همه چیز زندگی است و مرگی وجود ندارد. همه چیز در عالم خدا بیانگر اوست.

2. 331 : 11 (The)-17

The Scriptures imply that God is All-in-all. From this it follows that nothing possesses reality nor existence except the divine Mind and His ideas. The Scriptures also declare that God is Spirit. Therefore in Spirit all is harmony, and there can be no discord; all is Life, and there is no death. Everything in God's universe expresses Him.

3 . 214 :5-8

اگر ادراک خنوخ به شواهد قبل از حواس مادی او محدود می شد، او هرگز نمی توانست "با خدا راه برود" و به تظاهرات زندگی ابدی هدایت نشود.

3. 214 : 5-8

If Enoch's perception had been confined to the evidence before his material senses, he could never have "walked with God," nor been guided into the demonstration of life eternal.

4 . 245: 27 فقط

غیرممکن ها هرگز رخ نمی دهند.

4. 245 : 27 only

Impossibilities never occur.

5 . 213 : 11-15

هر قدمی به سوی نیکی دوری از مادیت است و گرایش به خدا و روح است. نظریه های مادی تا حدی این کشش را به سوی خیر نامتناهی و ابدی با کشش مخالف به سوی امر متناهی، موقت و ناسازگار فلج می کنند.

5. 213 : 11-15

Every step towards goodness is a departure from materiality, and is a tendency towards God, Spirit. Material theories partially paralyze this attraction towards infinite and eternal good by an opposite attraction towards the finite, temporary, and discordant.

6 . 241: 13-18

کتاب مقدس دگرگونی بدن با تجدید روح را آموزش می دهد. معنای معنوی کتاب مقدس را از بین ببرید، و آن گردآوری برای انسان فانی کار بیشتری نمی تواند انجام دهد تا اینکه پرتوهای ماه می توانند رودخانه ای از یخ را آب کنند. خطای اعصار، موعظه بدون تمرین است.

6. 241 : 13-18

The Bible teaches transformation of the body by the renewal of Spirit. Take away the spiritual signification of Scripture, and that compilation can do no more for mortals than can moonbeams to melt a river of ice. The error of the ages is preaching without practice.

7 . 428: 30-10

نویسنده بیماری ارگانیک ناامید کننده را شفا داده است و از طریق درک خدا به عنوان زندگی یگانه، مردگان را به زندگی و سلامتی برانگیخته است. این گناه است که باور کنیم هیچ چیز می تواند بر زندگی قادر مطلق و ابدی چیره شود، و این زندگی باید با درک این که مرگ وجود ندارد و همچنین با دیگر فیض های روح آشکار شود. با این حال، ما باید با تظاهرات ساده تر کنترل شروع کنیم، و هر چه زودتر شروع کنیم، بهتر است. نمایش نهایی برای انجام آن زمان می برد. هنگام راه رفتن با چشم هدایت می شویم. ما جلوی پای خود را می نگریم و اگر عاقل باشیم فراتر از یک قدم در خط ترقی معنوی می نگریم.

7. 428 : 30-10

The author has healed hopeless organic disease, and raised the dying to life and health through the understanding of God as the only Life. It is a sin to believe that aught can overpower omnipotent and eternal Life, and this Life must be brought to light by the understanding that there is no death, as well as by other graces of Spirit. We must begin, however, with the more simple demonstrations of control, and the sooner we begin the better. The final demonstration takes time for its accomplishment. When walking, we are guided by the eye. We look before our feet, and if we are wise, we look beyond a single step in the line of spiritual advancement.

8 . 428: 15-21

ما باید هستی را نه "به خدای ناشناخته" که "نادانانه او را می پرستیم"، بلکه به سازنده ابدی، پدر جاودان، تقدیم زندگی کنیم که حس فانی نه می تواند آن را خدشه دار کند و نه باور فانی را از بین می برد. ما باید توانایی قدرت ذهنی را در خنثی کردن تصورات غلط انسانی و جایگزینی آنها با زندگی معنوی و نه مادی درک کنیم.

8. 428 : 15-21

We should consecrate existence, not "to the unknown God" whom we "ignorantly worship," but to the eternal builder, the everlasting Father, to the Life which mortal sense cannot impair nor mortal belief destroy. We must realize the ability of mental might to offset human misconceptions and to replace them with the life which is spiritual, not material.

9 . 493: 28-15

اگر عیسی ایلعازار را از رویا، توهم مرگ بیدار کرد، این ثابت می‌کرد که مسیح می‌تواند حس کاذب را بهبود بخشد. چه کسی جرأت دارد در این آزمون کامل در مورد قدرت و اراده ی ذهن الهی که انسان را برای همیشه در حالت کامل خود دست نخورده نگه دارد و بر کل کنش انسان حکومت کند شک کند؟ عیسی گفت: "این معبد [بدن] را ویران کنید، و من [ذهن] در سه روز آن را برمی خیزم." و او این کار را برای اطمینان خاطر بشر خسته انجام داد.

آیا این نوعی کفر نیست که باور کنیم کار بزرگی مانند مسیح برای او یا برای خدا انجام شده است، کسی که برای حفظ هماهنگی ابدی نیازی به کمک از نمونه عیسی ندارد؟ اما فانی ها به این کمک نیاز داشتند و عیسی راه را برای آنها نشان داد. عشق الهی همیشه پاسخگوی همه نیازهای بشر بوده و خواهد بود. خوب نیست تصور کنیم که عیسی قدرت الهی را برای شفا دادن فقط برای تعداد معینی یا برای مدت زمان محدودی نشان داد، زیرا برای همه بشریت و در هر ساعت، عشق الهی همه خوبی ها را تامین می کند.

معجزه فیض برای عشق معجزه نیست.

9. 493 : 28-15

If Jesus awakened Lazarus from the dream, illusion, of death, this proved that the Christ could improve on a false sense. Who dares to doubt this consummate test of the power and willingness of divine Mind to hold man forever intact in his perfect state, and to govern man's entire action? Jesus said: "Destroy this temple [body], and in three days I [Mind] will raise it up;" and he did this for tired humanity's reassurance.

Is it not a species of infidelity to believe that so great a work as the Messiah's was done for himself or for God, who needed no help from Jesus' example to preserve the eternal harmony? But mortals did need this help, and Jesus pointed the way for them. Divine Love always has met and always will meet every human need. It is not well to imagine that Jesus demonstrated the divine power to heal only for a select number or for a limited period of time, since to all mankind and in every hour, divine Love supplies all good.

The miracle of grace is no miracle to Love.

10 . 242: 1-8

فانیان از طریق توبه، تعمید معنوی و تجدید حیات، باورهای مادی و فردیت کاذب خود را کنار می گذارند. این فقط زمان است که "همه مرا [خدا] را از کوچکترینشان تا بزرگ‌ترینشان را بشناسند." انکار ادعای ماده گامی بزرگ به سوی شادی های روح، به سوی آزادی انسان و پیروزی نهایی بر بدن است.

10. 242 : 1-8

Through repentance, spiritual baptism, and regeneration, mortals put off their material beliefs and false individuality. It is only a question of time when "they shall all know Me [God], from the least of them unto the greatest." Denial of the claims of matter is a great step towards the joys of Spirit, towards human freedom and the final triumph over the body.

11 . 254 :2-15

افرادی ثابت هستند که با تماشا و دعا می توانند "دوند و خسته نباشند؛ ... راه بروند و غش نکنند" که به سرعت به خوبی به دست می آورند و موقعیت خود را حفظ می کنند یا به آرامی می رسند و تسلیم دلسردی نمی شوند. خدا به کمال نیاز دارد، اما تا زمانی که نبرد بین روح و جسم صورت نگیرد و پیروزی به دست آید. ترک خوردن، آشامیدن، یا پوشیدن لباس مادی قبل از اینکه گام به گام حقایق معنوی هستی به دست آید، مشروع نیست. هنگامی که ما صبورانه منتظر خدا هستیم و حقیقت را به درستی جستجو می کنیم، او مسیر ما را هدایت می کند. انسانهای ناقص کمال نهایی معنوی را به آرامی درک می کنند. اما درست شروع کردن و ادامه کشمکش برای نشان دادن مشکل بزرگ هستی، کار بسیار زیادی است

11. 254 : 2-15

Individuals are consistent who, watching and praying, can "run, and not be weary; ... walk, and not faint," who gain good rapidly and hold their position, or attain slowly and yield not to discouragement. God requires perfection, but not until the battle between Spirit and flesh is fought and the victory won. To stop eating, drinking, or being clothed materially before the spiritual facts of existence are gained step by step, is not legitimate. When we wait patiently on God and seek Truth righteously, He directs our path. Imperfect mortals grasp the ultimate of spiritual perfection slowly; but to begin aright and to continue the strife of demonstrating the great problem of being, is doing much.

12 . 544 :7-17

تولد، زوال، و مرگ از حس مادی چیزها ناشی می شود، نه از معنای معنوی، زیرا در آخری زندگی شامل چیزهایی نیست که انسان می خورد. ماده نمی تواند این واقعیت ابدی را تغییر دهد که انسان وجود دارد زیرا خدا وجود دارد. هیچ چیز برای ذهن نامتناهی تازگی ندارد.

در علم، ذهن نه ماده تولید می کند و نه ماده ذهن تولید می کند. هیچ ذهن فانی قدرت یا حق یا خردی برای ایجاد یا تخریب ندارد. همه تحت کنترل یک ذهن است، حتی خدا.

12. 544 : 7-17

Birth, decay, and death arise from the material sense of things, not from the spiritual, for in the latter Life consisteth not of the things which a man eateth. Matter cannot change the eternal fact that man exists because God exists. Nothing is new to the infinite Mind.

In Science, Mind neither produces matter nor does matter produce mind. No mortal mind has the might or right or wisdom to create or to destroy. All is under the control of the one Mind, even God.

13 . 428 :3-14

زندگی واقعی است و مرگ یک توهم است. نمایش حقایق روح به روش عیسی، بینش های تاریک حس مادی را به هماهنگی و جاودانگی حل می کند. امتیاز انسان در این لحظه عالی این است که سخنان استاد ما را ثابت کند: "اگر کسی گفته من را نگه دارد، هرگز مرگ نخواهد دید." دور انداختن فکر از امانت های دروغین و شواهد مادی برای اینکه حقایق معنوی هستی نمایان شود، این دستاورد بزرگی است که به وسیله آن باطل را از بین خواهیم برد و جای حقیقت را خواهیم داد. بنابراین، ما می‌توانیم معبد یا بدنی را که "سازنده و سازنده‌اش خداست" در حقیقت برپا کنیم.

13. 428 : 3-14

Life is real, and death is the illusion. A demonstration of the facts of Soul in Jesus' way resolves the dark visions of material sense into harmony and immortality. Man's privilege at this supreme moment is to prove the words of our Master: "If a man keep my saying, he shall never see death." To divest thought of false trusts and material evidences in order that the spiritual facts of being may appear, — this is the great attainment by means of which we shall sweep away the false and give place to the true. Thus we may establish in truth the temple, or body, "whose builder and maker is God."

14 . 200: 9-12 (به 1)

زندگی مستقل از ماده است، همیشه بوده و خواهد بود. زیرا زندگی خداست و انسان ایده خداست،

14. 200 : 9-12 (to 1st ,)

Life is, always has been, and ever will be independent of matter; for Life is God, and man is the idea of God,


وظایف روزانه

توسط مری بیکر ادی

نماز روزانه

وظیفه هر عضو این کلیسا است که هر روز نماز بخواند: "پادشاهی تو آمده است" بگذارید سلطنت حقیقت ، زندگی و عشق الهی در من تثبیت شود و همه گناهان من را از بین ببرد. و ممکن است کلام تو محبتهای همه بشریت را غنی کند ، و بر آنها حکومت کند!

کتابچه راهنمای کلیسا ، ماده 8 ، بخش 4

قانونی برای انگیزه ها و اعمال

نه خصومت و نه دلبستگی شخصی نباید انگیزه ها یا اعمال اعضای کلیسای مادر را تحریک کند. در علم ، عشق الهی به تنهایی بر بشر حکومت می کند. و یک دانشمند مسیحی امکانات شیرین عشق را ، در سرزنش گناه ، برادری واقعی ، خیرخواهی و گذشت ، منعکس می کند. اعضای این کلیسا باید روزانه تماشا کنند و دعا کنند تا از شر هر گونه شر ، از پیشگویی ، قضاوت ، محکومیت ، مشاوره ، تأثیرگذاری یا تأثیرگذاری اشتباه خلاص شوند.

کتابچه راهنمای کلیسا ، ماده 8 ، بخش 1

هشدار به وظیفه

این وظیفه هر عضو این کلیسا است که روزانه از خود در برابر پیشنهادات ذهنی تهاجمی دفاع کند و فراموش نشود و وظیفه خود را در قبال خدا ، رهبر خود و بشر فراموش نکند. با کارهای او قضاوت خواهد شد ، - و توجیه یا محکوم خواهد شد.

کتابچه راهنمای کلیسا ، ماده 8 ، بخش 6