یکشنبه، اګست 3، 2025
بارهای یکدیگر را به دوش بکشید و بدین ترتیب شریعت مسیح را به جا آورید.۔
“Bear ye one another’s burdens, and so fulfil the law of Christ.”
8 و بالاتر از همه، در میان خود محبت و مهربانی فراوان داشته باشید، زیرا محبت، گناهان فراوان را میپوشاند.
9 بدون کینه و نفرت، نسبت به یکدیگر مهماننوازی کنید.
10 همانطور که هر کس موهبتی را دریافت کرده است، شما نیز مانند خادمان نیکوی فیض گوناگون خدا، به یکدیگر خدمت کنید.
11 اگر کسی سخن میگوید، باید مانند وحی خدا سخن بگوید؛ اگر کسی خدمت میکند، باید با توانایی که خدا میدهد، این کار را انجام دهد: تا خدا در همه چیز به وسیله عیسی مسیح جلال یابد، که ستایش و قدرت تا ابد از آن اوست. آمین.
8. And above all things have fervent charity among yourselves: for charity shall cover the multitude of sins.
9. Use hospitality one to another without grudging.
10. As every man hath received the gift, even so minister the same one to another, as good stewards of the manifold grace of God.
11. If any man speak, let him speak as the oracles of God; if any man minister, let him do it as of the ability which God giveth: that God in all things may be glorified through Jesus Christ, to whom be praise and dominion for ever and ever. Amen.
د درس خطبه
3 هیچ کاری را از روی ستیزه یا غرور انجام ندهید؛ بلکه با فروتنی، دیگران را از خود بهتر بدانید.
4 هر کس به فکر خود نباشد، بلکه به فکر دیگران نیز باشد.
3 Let nothing be done through strife or vainglory; but in lowliness of mind let each esteem other better than themselves.
4 Look not every man on his own things, but every man also on the things of others.
2 ۲ مکان خیمه خود را وسیعتر کن و پردههای مسکن تو را پهن کنند. دریغ نکن، طنابهایت را دراز کن و میخهایت را محکمتر کن.
2 Enlarge the place of thy tent, and let them stretch forth the curtains of thine habitations: spare not, lengthen thy cords, and strengthen thy stakes;
1 اکنون در روزهایی که قضات حکم می کردند ، قحطی در این کشور اتفاق افتاد. و مردی از بیت لحم یهودا برای زندگی در کشور موآب و همسرش و دو پسرش رفت.
2 و نام آن مرد الیملیک ، و نام همسرش نائومی ، و نام دو پسرش ماهلون و شلیون بود ،
3 و شوهر الیملك نائومی درگذشت و او و دو پسرش باقی ماندند.
4 و آنها را زنان زنان موآب گرفتند. نام یکی اورپا و نام دیگری روت بود: و حدود ده سال در آنجا ساکن شدند.
5 و ماهلون و چیلیون نیز هر دو درگذشتند. و زن از دو پسرش و شوهرش مانده بود.
6 سپس با عروسهای خود برخاست تا از سرزمین موآب برگردد ، زیرا در کشور موآب شنیده بود که چگونه خداوند در دادن نان به قوم خود دیدار کرده است.
8 نائومی به دو عروس خود گفت: برو ، هرکدام را به خانه مادرش برگردان: خداوند با تو مهربانی می کند ، همانطور که با مردگان و با من رفتار کردی.
14 ... و اورپا مادرشوهر خود را بوسید. اما روت به او چسبید.
16 و روت گفت: به من التماس کن که تو را رها نکنم و از دنبال کردنت برنگردم ، زیرا که به کجا خواهی رفت ، من خواهم رفت. و هر کجا که اقامت کنی ، من اقامت خواهم کرد: قوم تو قوم من و خدای تو خدای من خواهند بود.
18 وقتی دید که او مصمم است با او برود، از صحبت با او دست کشید.
22 پس نعومی برگشت و روت موآبی، عروسش، که از دیار موآب برگشته بود، همراهش بود. آنها در آغاز برداشت جو به بیت لحم آمدند.
1 And a certain man of Beth-lehem-judah went to sojourn in the country of Moab, he, and his wife, and his two sons.
2 And the name of the man was Elimelech, and the name of his wife Naomi, and the name of his two sons Mahlon and Chilion,
3 And Elimelech Naomi’s husband died; and she was left, and her two sons.
4 And they took them wives of the women of Moab; the name of the one was Orpah, and the name of the other Ruth: and they dwelled there about ten years.
5 And Mahlon and Chilion died also both of them; and the woman was left of her two sons and her husband.
6 Then she arose with her daughters in law, that she might return from the country of Moab: for she had heard in the country of Moab how that the Lord had visited his people in giving them bread.
8 And Naomi said unto her two daughters in law, Go, return each to her mother’s house: the Lord deal kindly with you, as ye have dealt with the dead, and with me.
14 and Orpah kissed her mother in law; but Ruth clave unto her.
16 And Ruth said, Intreat me not to leave thee, or to return from following after thee: for whither thou goest, I will go; and where thou lodgest, I will lodge: thy people shall be my people, and thy God my God:
18 When she saw that she was stedfastly minded to go with her, then she left speaking unto her.
22 So Naomi returned, and Ruth the Moabitess, her daughter in law, with her, which returned out of the country of Moab: and they came to Beth-lehem in the beginning of barley harvest.
2 روت موآبیس به نائومی گفت: بگذارید اکنون به مزرعه بروم و در پی او که در فضل او فضل خواهم یافت ، ذرت جمع کنم.
3 و او رفت و آمد و در مزرعه پس از دروها برداشت کرد:
8 سپس بوعاز به روت گفت ، دخترم نمی شنوی؟ در مزارع دیگری جمع نکنید ، و از اینجا نروید، اما در اینجا با دوشیزگان من سریع بمانید:
9 بگذار چشمانت به مزرعه ای باشد كه درو می كنند ، و به دنبال آنها بروی: آیا من به جوانان دستور نداده ام كه به تو دست نزنند؟ و هنگامی که احساس خستگی کردی ، به ظروف برو و از آنچه جوانان ترسیم کرده اند بنوش.
10 سپس او روی صورت خود افتاد ، و به زمین خم شد و به او گفت ، چرا من در چشم تو لطف یافتم ، که تو مرا شناخت کنی ، زیرا من غریب هستم؟
11 و بواز جواب داد و به او گفت: "تمام آنچه را که از هنگام مرگ شوهرت با مادر شوهرت انجام داده ای ، کاملاً به من نشان داده شده است. و چگونه پدر و مادرت و سرزمین تولدت را ترک کرده ای ، و به مردمی می آیی که تاکنون نمی شناختی.
12 خداوند کار تو را جبران می کند و پاداش کامل خداوند ، خدای اسرائیل ، به تو می رسد که به بالهای او اعتماد داری.
17 نو هغې تر ماښامه پورې په پټي کې غله راټوله کړه،
20 او نعومي خپلې انږور ته وویل، هغه ته دې د څښتن له لوري برکت وي، چې د ژوندیو او مړو سره یې خپله مهرباني نه ده پرېښې.
2 And Ruth the Moabitess said unto Naomi, Let me now go to the field, and glean ears of corn after him in whose sight I shall find grace. And she said unto her, Go, my daughter.
3 And she went, and came, and gleaned in the field after the reapers: and her hap was to light on a part of the field belonging unto Boaz, who was of the kindred of Elimelech.
8 Then said Boaz unto Ruth, Hearest thou not, my daughter? Go not to glean in another field, neither go from hence, but abide here fast by my maidens:
9 Let thine eyes be on the field that they do reap, and go thou after them: have I not charged the young men that they shall not touch thee? and when thou art athirst, go unto the vessels, and drink of that which the young men have drawn.
10 Then she fell on her face, and bowed herself to the ground, and said unto him, Why have I found grace in thine eyes, that thou shouldest take knowledge of me, seeing I am a stranger?
11 And Boaz answered and said unto her, It hath fully been shewed me, all that thou hast done unto thy mother in law since the death of thine husband: and how thou hast left thy father and thy mother, and the land of thy nativity, and art come unto a people which thou knewest not heretofore.
12 The Lord recompense thy work, and a full reward be given thee of the Lord God of Israel, under whose wings thou art come to trust.
17 So she gleaned in the field until even,
20 And Naomi said unto her daughter in law, Blessed be he of the Lord, who hath not left off his kindness to the living and to the dead.
13 پس بوعز روت را گرفت و او همسرش شد. و هنگامی که به او درآمد، خداوند به او آبستن شد و پسری به دنیا آورد.
14 و زنان به نعومی گفتند: متبارک باد خداوند که امروز تو را بدون خویشاوند رها نکرده است تا نامش در اسرائیل مشهور شود.
15 و او برای تو احیاکننده زندگی تو و پرورشدهنده پیری تو خواهد بود. زیرا عروست که تو را دوست دارد و برای تو از هفت پسر بهتر است، او را به دنیا آورده است.
16 و نعومی کودک را گرفت و در آغوش خود گذاشت و از او پرستاری کرد.
17 و زنان همسایهاش نامی بر او نهادند و گفتند: پسری برای نعومی زاده شده است. و نام او را عوبید گذاشتند: او پدر یِسی، پدر داوود است.
13 So Boaz took Ruth, and she was his wife: and when he went in unto her, the Lord gave her conception, and she bare a son.
14 And the women said unto Naomi, Blessed be the Lord, which hath not left thee this day without a kinsman, that his name may be famous in Israel.
15 And he shall be unto thee a restorer of thy life, and a nourisher of thine old age: for thy daughter in law, which loveth thee, which is better to thee than seven sons, hath born him.
16 And Naomi took the child, and laid it in her bosom, and became nurse unto it.
17 And the women her neighbours gave it a name, saying, There is a son born to Naomi; and they called his name Obed: he is the father of Jesse, the father of David.
10 چه کسی میتواند زن پارسا را بیابد؟ زیرا قیمت او بسیار بالاتر از یاقوت است.
13 پشم و کتان را میجوید و با دستان خود با رغبت کار میکند.
17 کمر خود را با قدرت میبندد و بازوهای خود را قوی میکند.
18 او میداند که تجارتش خوب است: چراغش در شب خاموش نمیشود.
20 دست خود را به سوی فقرا دراز میکند؛ آری، دستان خود را به سوی نیازمندان دراز میکند.
26 او دهان خود را با حکمت میگشاید؛ و در زبانش شریعت مهربانی است.
27 او به راه و رسم خانهاش خوب نگاه میکند و نان تنبلی نمیخورد.
30 ... زنی که از خداوند میترسد، ستوده خواهد شد.
31 از ثمره دستانش به او بدهید؛ و بگذارید اعمال خودش او را در دروازهها ستایش کنند.
10 Who can find a virtuous woman? for her price is far above rubies.
13 She seeketh wool, and flax, and worketh willingly with her hands.
17 She girdeth her loins with strength, and strengtheneth her arms.
18 She perceiveth that her merchandise is good: her candle goeth not out by night.
20 She stretcheth out her hand to the poor; yea, she reacheth forth her hands to the needy.
26 She openeth her mouth with wisdom; and in her tongue is the law of kindness.
27 She looketh well to the ways of her household, and eateth not the bread of idleness.
30 a woman that feareth the Lord, she shall be praised.
31 Give her of the fruit of her hands; and let her own works praise her in the gates.
16 از این طریق محبت خدا را درک میکنیم، زیرا او جان خود را در راه ما فدا کرد: و ما باید جان خود را در راه برادران فدا کنیم.
18 فرزندان من، محبت ما نباید در کلام و زبان باشد، بلکه در عمل و راستی باشد.
16 Hereby perceive we the love of God, because he laid down his life for us: and we ought to lay down our lives for the brethren.
18 My little children, let us not love in word, neither in tongue; but in deed and in truth.
انکار نفس، که به موجب آن ما در جنگ خود علیه خطا، همه چیز را برای حقیقت یا مسیح فدا میکنیم، یک قاعده در علوم مسیحی است. این قاعده به وضوح خدا را به عنوان اصل الهی تفسیر میکند - به عنوان زندگی، که توسط پدر نمایندگی میشود؛ به عنوان حقیقت، که توسط پسر نمایندگی میشود؛ به عنوان عشق، که توسط مادر نمایندگی میشود.
عشق به خدا و انسان انگیزه واقعی در هر دو شفا و آموزش است. عشق الهام میبخشد، روشن میکند، تعیین میکند و راه را هدایت میکند. انگیزههای درست به اندیشه بال و پر میدهد و به گفتار و عمل قدرت و آزادی میدهد. عشق کاهنه در محراب حقیقت است. صبورانه منتظر باشید تا عشق الهی بر آبهای ذهن فانی حرکت کند و مفهوم کامل را شکل دهد. صبر باید "کار کامل خود را داشته باشد."
آزمون همه دعاها در پاسخ به این سؤالات نهفته است: آیا به دلیل این درخواست، همسایه خود را بهتر دوست داریم؟ آیا خودخواهی قدیمی را دنبال میکنیم و از دعا برای چیزی بهتر راضی هستیم، اگرچه با زندگی مداوم با دعای خود هیچ نشانهای از صداقت درخواستهایمان ارائه نمیدهیم؟ اگر خودخواهی جای خود را به مهربانی داده باشد، همسایه خود را بدون خودخواهی در نظر خواهیم گرفت و کسانی را که ما را نفرین میکنند، برکت خواهیم داد. اما هرگز با درخواست انجام این کار، این وظیفه بزرگ را انجام نخواهیم داد. قبل از اینکه بتوانیم از ثمره امید و ایمان خود لذت ببریم، باید صلیبی را بر دوش بکشیم.
وقتی متوجه میشویم که یک ذهن وجود دارد، قانون الهی دوست داشتن همسایه مانند خودمان آشکار میشود. در حالی که اعتقاد به ذهنهای حاکم متعدد، مانع از حرکت طبیعی انسان به سمت ذهن واحد، خدای واحد میشود و اندیشه انسان را به کانالهای متضادی سوق میدهد که در آن خودخواهی حکمفرماست.
خودخواهی، پرتو وجود انسان را به سمت خطا متمایل میکند، نه به سمت حقیقت. انکار وحدت ذهن، وزن ما را نه در مقیاس روح، خدا، خیر، بلکه در مقیاس ماده قرار میدهد.
دوست داشتن همسایه به اندازه خود، یک ایده الهی است؛ اما این ایده هرگز از طریق حواس فیزیکی قابل دیدن، احساس یا درک نیست.
شادی معنوی است، زادهی حقیقت و عشق. بیخود است؛ بنابراین نمیتواند به تنهایی وجود داشته باشد، بلکه مستلزم آن است که همه بشریت آن را به اشتراک بگذارند.
محبت انسانی بیهوده ریخته نمیشود، حتی اگر بازگشتی نداشته باشد. عشق طبیعت را غنی میکند، آن را گسترش میدهد، تصفیه میکند و تعالی میبخشد. بادهای زمستانی زمین ممکن است گلهای محبت را از ریشه بکند و آنها را به باد بسپارد؛ اما این قطع پیوندهای جسمانی، اندیشه را بیشتر به خدا پیوند میدهد، زیرا عشق از قلب مبارز حمایت میکند تا زمانی که از آه کشیدن بر جهان دست بردارد و بالهای خود را به سوی بهشت بگشاید.
آیا وجود بدون دوستان شخصی برای شما خالی خواهد بود؟ سپس زمانی فرا خواهد رسید که تنها خواهید بود، بدون همدردی؛ اما این خلاء ظاهری از قبل با عشق الهی پر شده است. وقتی این ساعت رشد فرا میرسد، حتی اگر به حس شادیهای شخصی پایبند باشید، عشق معنوی شما را مجبور میکند آنچه را که به بهترین وجه باعث رشد شما میشود، بپذیرید. دوستان خیانت میکنند و دشمنان تهمت میزنند، تا زمانی که درس کافی برای تعالی شما باشد؛ زیرا "سختی انسان فرصتی برای خداست." نویسنده پیشگویی فوق و برکات آن را تجربه کرده است.
خداوند ایده خود را به کوچکترها میدهد تا به بزرگترها متصل شوند و در عوض، بزرگترها همیشه از کوچکترها محافظت میکنند. ثروتمندان در روح به فقرا در یک برادری بزرگ کمک میکنند، همه دارای یک اصل یا پدر هستند. و خوشا به حال کسی که نیاز برادرش را میبیند و آن را برآورده میکند و در خیر دیگری به دنبال خیر خود است. عشق به کوچکترین ایده معنوی قدرت، جاودانگی و خوبی میدهد، که مانند شکوفه از جوانه در همه چیز میدرخشد.
ما با پیروی از الگوی استادمان در درک متافیزیک الهی، در مسیر حقیقت و عشق گام برمیداریم. مسیحیت اساس شفای حقیقی است. هر آنچه اندیشه انسانی را با عشق بیدریغ همسو کند، مستقیماً قدرت الهی را دریافت میکند.
عیسی در دوران مسیحیت، الگویی برای تمام مسیحیت، الهیات و شفا ایجاد کرد. مسیحیان اکنون، مانند آن زمان، تحت دستور مستقیم هستند که مسیحگونه باشند، روح مسیح را در خود داشته باشند، از الگوی مسیح پیروی کنند و بیماران و همچنین گناهکاران را شفا دهند. برای مسیحیت، رهایی از بیماری آسانتر از رهایی از گناه است، زیرا بیماران بیشتر از گناهکاران مایل به کنار گذاشتن درد هستند تا دست کشیدن از لذتهای گناهآلود و به اصطلاح حواس. مسیحی میتواند این را امروز به همان راحتی که قرنها پیش ثابت شد، ثابت کند.
استاد ما به هر پیرو خود فرمود: "به سراسر جهان بروید و انجیل را به هر موجودی موعظه کنید! ... بیماران را شفا دهید! ... همسایه خود را مانند خود دوست بدارید!" این الهیات عیسی بود که بیماران و گناهکاران را شفا داد.
در هر زمان و تحت هر شرایطی، با خوبی بر بدی غلبه کنید. خود را بشناسید، و خداوند خرد و فرصت پیروزی بر بدی را فراهم خواهد کرد. در لباس عشق، نفرت انسانی نمیتواند به شما برسد. سیمان یک بشریت والاتر، همه علایق را در یک الوهیت متحد خواهد کرد.
زندگی معنوی و سعادت تنها شواهدی هستند که میتوانیم وجود واقعی را تشخیص دهیم و آرامش وصفناپذیری را که از عشق معنوی فراگیر ناشی میشود، احساس کنیم.
باید کاملاً درک شود که همه انسانها یک ذهن، یک خدا و پدر، یک زندگی، حقیقت و عشق دارند. بشر به همان نسبت که این واقعیت آشکار میشود، کامل خواهد شد، جنگ متوقف میشود و برادری واقعی انسان برقرار میشود. انسان که هیچ خدای دیگری ندارد و به جز یک ذهن کامل برای هدایت خود به هیچ چیز دیگری روی نمیآورد، شبیه خداست، پاک و ابدی، و دارای آن ذهنی است که در مسیح نیز بود.
عشق جهانی راه الهی در علوم مسیحی است.
وظایف روزانه
توسط مری بیکر ادی
نماز روزانه
وظیفه هر عضو این کلیسا است که هر روز نماز بخواند: "پادشاهی تو آمده است" بگذارید سلطنت حقیقت ، زندگی و عشق الهی در من تثبیت شود و همه گناهان من را از بین ببرد. و ممکن است کلام تو محبتهای همه بشریت را غنی کند ، و بر آنها حکومت کند!
کتابچه راهنمای کلیسا ، ماده 8 ، بخش 4
قانونی برای انگیزه ها و اعمال
نه خصومت و نه دلبستگی شخصی نباید انگیزه ها یا اعمال اعضای کلیسای مادر را تحریک کند. در علم ، عشق الهی به تنهایی بر بشر حکومت می کند. و یک دانشمند مسیحی امکانات شیرین عشق را ، در سرزنش گناه ، برادری واقعی ، خیرخواهی و گذشت ، منعکس می کند. اعضای این کلیسا باید روزانه تماشا کنند و دعا کنند تا از شر هر گونه شر ، از پیشگویی ، قضاوت ، محکومیت ، مشاوره ، تأثیرگذاری یا تأثیرگذاری اشتباه خلاص شوند.
کتابچه راهنمای کلیسا ، ماده 8 ، بخش 1
هشدار به وظیفه
این وظیفه هر عضو این کلیسا است که روزانه از خود در برابر پیشنهادات ذهنی تهاجمی دفاع کند و فراموش نشود و وظیفه خود را در قبال خدا ، رهبر خود و بشر فراموش نکند. با کارهای او قضاوت خواهد شد ، - و توجیه یا محکوم خواهد شد.
کتابچه راهنمای کلیسا ، ماده 8 ، بخش 6